مطالب علمی

این بلاگ را برای مطالب علمی مورد استفاده شما قرار دادیم

مطالب علمی

این بلاگ را برای مطالب علمی مورد استفاده شما قرار دادیم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی

۲۳ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

تولید دندان از سلول های بدست آمده از ادرار

پژوهشگران علوم پزشکی در آکادمی علوم کشور چین می گویند با بکارگیری مهندسی زیست مولکولی موفق به تولید دندان از ادرار شدند . این کشف جدید می تواند پیشرفت وسیعی در عرصه پزشکی جهان ایجاد کند .

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز، محققین می گویند با استفاده از سلولهای بنیادی به دست آمده از ادرار موفق شدند جوانه‌های ریز دندان تولید کنند.

دانشمندان با استفاده از سلولهای بنیادی به دست آمده از ادرار توانسته‌اند جوانه‌های ریز دندان را تولید کرده و پس از پیوند در دهان موشها به شکل ساختار دندانی شکل رشد دهند.

محققان آکادمی علوم چین بر این باورند که در آینده جوانه‌های دندان زیست مهندسی شده می‌توانند جای دندانهای افتاده انسان را پر کنند.

این روش بعدها میتواند در درمان پوسیدگی دندان مورد استفاده قرار بگیرد.

دانشمندان چینی قبلا نیز از ادرار انسان، سلولهایی به دست آورده بودند که میتواند برای ساخت سلولهای عصبی مغز مورد استفاده قرار بگیرد.

محققان آکادمی علوم چین بر این باورند که در آینده جوانه‌های دندان زیست مهندسی شده می‌توانند جای دندانهای افتاده انسان را پر کنند.

این ساختارهای ابتدایی دندانی شکل اولین بافتهای جامد بدست آمده با یک شیوه جدید هستند که در آن سلولهای دور انداخته شده از ضایعات انسان دوباره می‌توانند به شکل سلولهای بنیادی دربیایند.

این دانشمندان از یک سیستم جدید کشت بافت برای پرورش سلولها به شکل ساختارهای ریز شبیه دندان استفاده کردند که در مرحله بعد در دهان موشها کاشته شد.

سلولهای بنیادی مورد استفاده در این پژوهش از ادرار بدست آمد ودانشمندان از یافته‌های پژوهشهای پیشین در مورد قابلیت تبدیل سلولهای دورانداختنی ضایعات انسانی به سلول بنیادی شبه‌جنینی بهره برده‌اند.

این سلولهای بنیادی در ادامه می‌توانند به انواع مختلف سلول از جمله سلولهای عصب و عضله قلب تبدیل شوند.

این جوانه‌های دندان اولین اندام یا بافت جامد هستند که از سلولهای بنیادی القا شده شبه‌جنینی ساخته شده‌اند.

محققان این ساختارهای دندانی را با وادار کردن سلولهای بنیادی القا شده شبه‌جنینی برای تقلید از دو گونه مختلف سلولی شامل سلولهای اپیتلیالی که مینا را ساخته و سلولهای مزانشیمی که سه جزء اصلی دیگر دندان یعنی عاج، سمان و پالپ را شکل می‌دهند، بوجود آوردند.

آنها ابتدا صفحات مسطح از سلولهای اپیتلیال را بوجود آورده و سپس با سلولهای مزانشیمی جنین موش ترکیب کردند. محصول این کار در موشها پیوند زده شد و سه هفته بعد ساختارهای دندانی شکل رشد کردند.

به گفته محققان، اندام ابتدایی دندانی شکل از لحاظ ساختار و فیزیک شبیه دندان انسان بوده و از قابلیت ارتجاعی مشابه و سلولهای پالپ، عاج و مینا برخوردار است. اما این روش از محدودیتهای خاص خود برخوردار بوده است. در این روش از سلولهای موش استفاده شده، نرخ موفقیت حدود ۳۰ درصد بوده و سختی ساختارها حدود یک سوم دندان انسان است.

دانشمندان بر این باورند که دستکاری ترکیب سلولها و شرایط بافت در حال کشت می‌تواند این مشکلات را حل کند.

به گفته آنها از شیوه اصلاح شده به شکل تئوری می‌توان برای ساخت یک جوانه دندان زیست مهندسی شده استفاده کرد که قابل کشت در محیط آزمایشگاه بوده و سپس می‌توان آنرا در استخوان فک بیمار نیازمند برای ایجاد یک دندان کاملا کاربردی پیوند زد.

همچنین سلولهای بدست آمده ادرار بیمار توسط سیستم ایمنی بدن رد نخواهد شد چرا که از ماده سلولی خود بیمار گرفته شده‌اند.

arman shiri

دریافت
عنوان: pdf
حجم: 1.11 مگابایت

arman shiri

دریافت
عنوان: pdfحواس انسان
حجم: 6.2 مگابایت
توضیحات: مگالب کامل به همراه عکس

arman shiri

چرا تحصیل می کنیم؟

تحصیل چیست؟

چرا ما به مدرسه می رویم،چرا موضوعات مختلفی را یاد می گیریم ،چرا امتحان می دهیم و چرا با دیگران برای کسب نمرات بهتر رقابت می کنیم؟این به اصطلاح تحصیل چه معنایی دارد و همه این تلاش ها برای چیست؟حقیقتا این سوال بسیار مهم است ،نه صرفا برای دانش آموزان،بلکه برای والدین،معلمین و برای هر فردی که به این زمین عشق می ورزد.چرا ما درگیر تلاش برای کسب تحصیل می شویم؟آیا تنها به منظور گذراندن چند امتحان و یافتن شغل است؟یا اینکه عملکرد تحصیل آماده ساختن ما در سنین جوانی برای درک کل فرایند زندگی است؟داشتن شغل و امرار معاش،امری است ضروری،ام آیا به نظر شما هدف زندگی ما همین است؟آیا ما فقط برای این امر به تحصیل می پردازیم ؟یقینا زندگی صرفا یک شغل یا حرفه نیست.زندگی رازی است عظیم،قلمرویی پهناور که ما در آن به مثابه موجودات بشری عمل می کنیم.اگر ما صرفا خود را برای کسب امرار معاش آماده کنیم ،نکته کلی زندگی را از دست می دهیم و درک زندگی مهم تر است از صرف آماده کردن خود برای امتحانات و حاذق شدن در ریاضیات ،فیزیک یا هر چه که قصد داریم.

بنابراین چه ما معلم باشیم چه شاگرد،آیا اهمیت ندارد که از خود بپرسم چرا تحصیل می کنیم یا کرده ایم؟و زندگی حقیقتا چه معنایی دارد؟آیا زندگی چیز فوق العاده ای نیست؟پرندگان،گلها،درختان در حال رشد،بهشتها،ستارگان،رودخانه ها و ماهیهای در آن،همه اینها زندگی اند.زندگی،فقرا و ثروتمندان اند.زندگی نبرد مداوم بین افراد،نژاد ها و ملیتهاست.زندگی مراقبه است.زندگی همان چیزی است که ما آن را دین می نامیم.از سوی دیگر زندگی،گرایشات پنهان و زیرکانه ذهن نیز هست یعنی خصومتها،جاهطلبی ها،شورها،ترسها،استنتاجا و اضطرابات.زندگی همه اینها و بیش از اینها است.اما ما عموما خود را برای درک صرفا گوشه کوچکی از آن آماده می کنیم،ما امتحانت معینی را می گذرانیم،شغلی پیدا می کنیم،ازدواج می کنیم ،بچه دار می شویم و سپس هر چه بیشتر و بیشتر به ماشین شبیه می شویم و پر از ترس،اضطراب و وحشت از زنگی بجا می مانیم.نتیجتا آیا عملکرد تحصیل،کمک در جهت درک کل فرایند زندگی است یا اینکه صرفا ما را برای یک حرفه و برای یافتن بهترین شغل ممکن،یاری می کند؟

زمانی که رشد کرده و برای خود زن یا مردی بالغ می شویم،چه اتفاقی رخ خواهد داد آیا تا به حال از خود پرسیده اید که وقتی بزرگ شدید می خواهید چه کار کنید،به احتمال قوی ،ازدواج خواهید کرد و قبل از آنکه بدانید کجایید . که هستید ،مادر یا پدر خواهید شو و پس از آن اسیر شغل و یا آشپزخانه تنان خواهید بود به تدریج در آنها خواهید پوسید،اگر شک دارید به بزرگترهای خودتان نگاهی بیندازید.آیا این همه آن چیزی است که قرار است زندگیتان باشد؟

 مطمئنا تا زمانی که تحصیل در درک گستره پهناور زندگی با تمامی نکات ظریف و زیبایی خارق العاده اش،اندوه و شادیهایش،کمکی به شما نکند،معنا و ارزشی ندارد.امکان دارد شما به درجاتی نائل آمده و یک سری القاب نیز،پس از اسمتان بیاید و در ضمن شغل خوبی هم داشته باشید،اما بعد چه؟؟؟چه طرفی از کل اینه می بندید،وقتی که ذهنتان را این چنین گنگ،کودن،خسته و بیزار و نادان می کنند؟بنابرایت آیا نباید مادامی که جوان هستیم،جستجو کنیم و دریابیم که حقیقتا معنای زندگی چیست؟ آیا عملکرد تحصیل این نیست که در شما هوش را پرورش دهد،هوشی که یابنده تمامی پاسخ به این سوالت خواهد بود؟آیا می دانید(هوش)چیست؟مسلما هوش،ظرفیتی است برای رها اندیشیدن،بدون ترس و بدو کلیشه.بدینگونه شما قادرید خود،کشف کنید که واقعیت و حقیقت چیست.اما اگر بتسید،هرگز انسان هوشیاری نخواهید بود.هر شکل از جاه طلبی چه معنوی و چه مادی منجر به اضطراب و ترس خواهد شد.

چرا درس میخوانیم ؟

قبل از همه چیز برای یک جوان مسلمان ادب و اخلاق دراولویت است . اگر ما هر قدر علم داشته باشیم

 و از مشهورترین دانشگاه جهان هم فراغت حاصل کنیم ، اما گفتار ورفتار اجتماعی ما با مردم ، با هم

 کلاسها وخانواده مان خوب نباشد طوریکه آنها ازما شکایت داشته باشند ، در آن صورت خداوند متعال

  نیز از ما ناراضی خواهد بود ، پیامبران الهی ازبیرون ووجدان ما ازدرون همیشه روی ارزشمندی و

  اهمیت  اخلاق  مارا راهنمایی می فرمایند . چنانچه همیشه تعلیم وتربیه به عنوان دوبال پرواز برای   

  تکامل انسان مطرح بوده است وهدف از تعلیم هم یقینا همان ادب واخلاق است ، پس شما شاید این

 سوال را بپرسید که اگر ما علم نداشته باشیم چگونه میتوانیم اخلاق را حاصل کنیم؟  

 در قدم نخست باید فهمید که هدف از علم چیست ؟ هدف از تعلیم رسیدن به ارزشهای معنوی ، آشنای

  با حقوق انسانی و نزدیک شدن به خداوند متعال می باشد . ما علم می اموزیم تا از دین خود معلومات

  حاصل کنیم ،ماعلم می آموزیم تا رضایت خالق خودرا حاصل نماییم، ما علم میاموزیم تا خود را از آتش

 جهنم نجات دهیم ، ای بسا تحصیل کرده گان که ازین ارزشها بدور است ، وعلم حجاب زندگی آنان است .

 

 

ترک تحصیل، چرا و به چه علت؟

تحقیقات نشان داده است که بنیه‌ی علمی اولیه و دل مشغولی اولیه به تحصیل در دوره دبستان و راهنمایی، به پیش‌بینی ترک تحصیل در دبیرستان کمک می‌کنند. شناخت علل ترک تحصیل مثل دیگر مسائل پیشرفت تحصیلی هنوز هم به دلیل این که متاثر از عوامل ریشه‌ای و ماهوی چون خود دانش آموز، خانواده، مدرسه و جامعه‌ای است که محصل در آن زندگی می‌کند، جزء مسائل دشوار محسوب می‌شود.

مطابق تحقیق انجام شده، دانش آموزان دلایل متفاوتی را برای ترک تحصیل بیان داشته‌اند: دلایل مربوط به مدرسه ۷۷ درصد، دلایل خانوادگی ۳۴ درصد، دلایل کاری ۳۲ درصد (برکتولد و همکاران، ۱۹۹۸)

خاص ترین دلایل هم: عدم علاقه به مدرسه ۴۶ درصد، مردودی ۳۹ درصد، عدم ارتباط خوب با معلم ۲۹ درصد، پیدا کردن کار ۲۷ درصد بودند. اما این دلایل همه` آن چه را که باعث ترک تحصیل دانش آموزان می‌شود، بیان نمی‌کنند، به ویژه علل و عواملی را که از قبل بر رفتار و تمایلات دانش آموزان تاثیر گذاشته و باعث شده‌اند که تصمیم به ترک مدرسه بگیرند.

عوامل مؤثر در ترک تحصیل

جنبه فردی:

بخش عمده‌ای از تحقیقات تجربی موید این نکته‌اند که یکی از مهم ترین عناصرجابه جایی دانش آموز است: چه جابه جایی محل اقامت (تغییر محل سکونت ) و چه جابه جایی تحصیلی (تغییر مدرسه)، خطر ترک تحصیل را افزایش می‌دهد. ( آستن و مک لاناهان ۱۹۹۴) تحقیقات نشان می‌دهد اکثر دانش‌آموزانی که از دبیرستان جدا شده‌اند، حداقل یک بار قبل از انصراف، جابه جا شده بودند. در حالی که اکثر آن‌هایی که فارغ التحصیل شده بودند، این کار را نکرده‌اند (رامبرگر ۱۹۹۸.) عامل دیگر، پیشرفت تحصیلی است. تحقیقات زیادی نشان داده اند که بنیه علمی‌ضعیف، محرکی قوی برای ترک تحصیل بوده است( لارسن ۱۹۹۸.) هم چنین مشخص شده است که حتی بعد از کنترل ( به دلیل مشکلات تحصیلی و سوابق دانش آموزان ) و بهبود بنیه دانش آموزان، باز هم نتوانسته‌اند از ترک تحصیل آنان جلوگیری کنند.

تحقیقات نشان داده است که بنیه` علمی‌اولیه و دل مشغولی اولیه به تحصیل در دوره دبستان و راهنمایی، به پیش بینی ترک تحصیل در دبیرستان کمک می‌کنند. رودریک (۱۹۹۳) در تحقیقی نشان داد که تفاوت در نمرات علمی‌ از ابتدای سال چهارم شروع می‌شودو قبل از ترک مدرسه، وضعیت نامطلوب نمرات دانش آموزان مشخص می‌گردد. یکی دیگر از عواملی که توجه زیادی را به خود جلب کرده است مردودی است. برخی تحقیقات اخیر نشان داده است که مردودی، تاثیرات زیادی بر کیفیت تحصیلی می‌گذارد. (الکساندر۱۹۹۴)، تمام مطالعات تجربی انجام شده موید این است که مردودی حتی در سطوح پایین تر تحصیلی به طرز محسوسی بر تمایل به ترک تحصیل تاثیر گذار است. ( گلداسمیت و وانگ ۱۹۹۹)

جنبه اجتماعی:

الف) عوامل خانوادگی: بیشتر تحقیقات معطوف به ویژگی‌های ساختاری خانواده‌ها از قبیل وضعیت اقتصادی - اجتماعی است. وضعیت اقتصادی - اجتماعی که با سطح سواد و درآمد والدین سنجیده می‌شود، عامل مهمی‌در پیش بینی موفقیت تحصیلی و رفتار ترک تحصیل است. این تحقیقات نشان داد دانش آموزانی که تنها یک سرپرست دارند یا تحت تکفل پدر یا مادر ناتنی‌اند، بیشتر از دانشآموزانی که دارای دو سرپرست (پدر و مادر واقعی‌اند) ترک تحصیل می‌کنند. تا کنون تحقیقات کمی‌در جهت شناخت مسائلی که در آن ساختار خانواده باعث ترک تحصیل می‌شود، انجام شده است. طبق نظریه سرمایه گذاری، والدین بر اساس اهداف و محدودیت‌شان درباره مقدار زمان و منابعی که برای فرزندشان صرف می‌کنند، تصمیم می‌گیرند و این مسأله می‌تواند بر تمایل بچه‌ها به تحصیل و کسب مهارت‌های علمی‌آن‌ها تاثیر بگذارد.(هاو من، ولف، ۱۹۹۴) سرمایه انسانی )سطح سواد والدین ) وسرمایه مالی ( در آمد والدین) نمی‌توانند عوامل کافی برای پیدا کردن ارتباط بین زمینه` خانوادگی و موفقیت تحصیلی باشند. 
توانایی اجتماعی که منظور از آن رابطه‌ای است که والدین با فرزندانشان، خانواده‌های دیگر و مدرسه دارند، مستقل از تاثیر سرمایه انسانی - مالی می‌تواند بر موفقیت تحصیلی تاثیر بگذارد (کلمن ۱۹۸۸.) دانش آموزانی که والدینشان فعالیت‌های آن‌ها را تنظیم می‌کنند، از آنان حمایت معنوی می‌کنند، آنها را به تصمیم‌گیری‌های مستقل تشویق می‌کنند و در مسائلشان خود را درگیر می‌نمایند، احتمال ترک تحصیل‌شان کمتر است. ( آستن و مک لاناهان ۱۹۹۱۱

(ب) عوامل مدرسه‌ای: در این زمینه چهار ویژگی مدرسه دخیل اند: ترکیب دانش آموز، امکانات مدرسه، مشخصه‌های ساختاری مدرسه و فرآیندها و شیوه‌های مدرسه

 امکانات مدرسه: یکی از تحقیقات نشان داد هر چه دانش آموزان معلم‌ها را بهتر درک کنند، نرخ ترک تحصیل پایین می‌آید. 
 ساختار مدرسه: تحقیقات موید آن هستند که اندازه مدرسه و عمومی‌یا خصوصی بودن آن، بر ترک تحصیل تاثیر می‌گذاردد. 
 شیوه‌ها و خط مشی‌های مدرسه: تحقیقات نشان می‌دهند که مدرسه برد به روش بر انصراف دانش آموزان از تحصیل تاثیر می‌گذارد. یک راه به طور غیر مستقیم و از طریق خط مشی‌های عمومی‌و اموری است که برای بهبود بهره‌وری کل مدرسه طراحی شده است. این خط مشی‌ها و امور کاری و سایر مشخصه‌های مدرسه می‌توانند منجر به انصراف داوطلبانه دانش آموزان شود. 
راه دیگر، خط مشی‌های صریح و تصمیم‌گیری‌های آگاهانه است. این قوانین می‌توانند در ارتباط با مواردی مثل کسب نمرات پایین، غیبت زیاد، بی انضباطی و.... باشند که منجر به اخراج، بلاتکلیفی و تعویض اجباری مدرسه می‌شوند. 
 گروه همسالان: نبود امکانات، فقر مالی، شرایط سکونت و فراهم کردن کار و اشتغال بعد از اتمام تحصیلات و... پیشرفت بچه‌ها و بزرگسالان را تحت تاثیر قرار می‌دهند و احتمال این که این گونه افراد ترک تحصیل کنند، بیشتر است.

نتیجه‌گیری

ترک تحصیل روندی است که به مرور زمان شکل می‌گیرد. از این دیدگاه، علایم خطر برای دانش‌آموزانی که در معرض ترک تحصیل قرار دارند، از سال‌های دبستان به چشم می‌خورد که زمان زیادی را برای مداخله عوامل فراهم می‌آورد. افراد ترک تحصیل کرده که دوباره به مدرسه بر می‌گردند، معمولا تحصیلات دبیرستان خود را از طریق یکی از روش‌های جایگزین به پایان می‌رسانند. در ده سال گذشته شمار دانش آموزانی که با این روش‌ها دبیرستان را تمام کرده‌اند، افزایش یافته است. این روند در آینده به سبب مردودی و افزایش امتحانات خروجی دبیرستان‌ها سرعت خواهد گرفت.

ترک تحصیل تنها به دلیل ضعف تحصیلی دانش آموزان نیست بلکه بیشتر از مشکلات اجتماعی و تحصیلی در مدارس ناشی می‌شود و عواملی چون ضعف امکانات خانواده‌ها، مدارس و جوامع بر این مشکلات می‌افزایند.

مفهوم تحصیل در اصل این نیست که ما به سر کلاسی رفته و هر چه معلم ها گفته اند رو فرا بگیریم و مدرکی داشته باشیم اصل تحصیل یعنی فرا گیری و یاد گیری برای خود ماست تا سطح دانش و و علم ما افزایش پیدا کند که این باعث میشه سطح شعور و درک ما بالا تر رود و جایگاه و ارزش ما رو اولد نزد خود بعد خدا و دیگر موجودات بالا تر میبرد تحصیل برای هیچ انسانی پایانی ندارد تا مادامی که زنده هستیم نباید تحصیل در هیچ زمینه ای رو کنار گذاشت 

arman shiri

تمرین خواندن تأکید بر لحن،آوا وآهنگ مناسب

سطوح روخوانی:

گام اول: خواندن درست وروان یک متن

گام دوم : رعایت لحن وآهنگ متن با توجه به شرایط موجود ومتناسب با فضای حاکم بر متن .

یک جلسه به آموزش خوا ندن با لحن وآهنگ منا سب اختصا ص داده می شود .فرض بر این است که دانش آموزان تا جلسه ی ششم روخوانی درس را آمو خته باشند و دراین جلسه می توان به آموزش لحن در خواندن پرداخت.

برای آموزش لحن :

ابتدا از چهار دانش آموزکه لحن خواندن متفاوتی دارندبخواهید بند اول درس را به ترتیب بخوانند ودیگران کتاب را ببندند وفقط با دقت گوش کنند.به دانش آموزان بگویید که هر متن، لحن وآهنگ خاصی دارد.متن درس اول ، متن روا یی -داستانی است ؛شما می توانیدبه دانش آموزان بگو یید متن ،داستانی است .لحن متن روایی ،آهنگی نرم وملایم داردکه شنونده را مشتاق ومنتظرشنیدن بقیه ی ماجرا می کند.

تمرین خواندن تأکید بر لحن،آوا وآهنگ مناسب

سطوح روخوانی:

گام اول: خواندن درست وروان یک متن

گام دوم : رعایت لحن وآهنگ متن با توجه به شرایط موجود ومتناسب با فضای حاکم بر متن .

یک جلسه به آموزش خوا ندن با لحن وآهنگ منا سب اختصا ص داده می شود .فرض بر این است که دانش آموزان تا جلسه ی ششم روخوانی درس را آمو خته باشند و دراین جلسه می توان به آموزش لحن در خواندن پرداخت.

برای آموزش لحن :

ابتدا از چهار دانش آموزکه لحن خواندن متفاوتی دارندبخواهید بند اول درس را به ترتیب بخوانند ودیگران کتاب را ببندند وفقط با دقت گوش کنند.به دانش آموزان بگویید که هر متن، لحن وآهنگ خاصی دارد.متن درس اول ، متن روا یی -داستانی است ؛شما می توانیدبه دانش آموزان بگو یید متن ،داستانی است .لحن متن روایی ،آهنگی نرم وملایم داردکه شنونده را مشتاق ومنتظرشنیدن بقیه ی ماجرا می کند.

نکاتی که در خواندن متن روایی مهم هستند:

1.درلحن روایی از تک لحنی خواندن متن پرهیز کنید وبه تناسب شخصیت هابه تغییر های مناسب آهنگ توجه کنید.

2. رعایت سرعت مناسب خواندن در تاثیر گذاری،مهم است.

3.با رعایت دقیق فراز و فرودها ی آوایی متناسب با جریان داستان،حالت کشش وانتظار در شنونده برانگیخته می شود وبا ایجادگسست های آوایی ووصل و د رنگ های مناسب، اورابه گوش دادن ترغیب می کنیم.

4.کلماتی راکه می خواهیدتاثیرگذارباشند،برجسته کنید.این مطالب بارعایت «تکیه»اتفاق می افتد.

5.بهتراست درمیانه ی متن ها،حرف (وَ)به صورت _ُخوانده شودتاامتدادآوایی کلام حفظ رعایت این نکته درخواندن شعرنیزضروری است.

6.مکث کردن ازابزارهای زیبایی لحن درخواندن است که بایدبه آن توجه شود.مکث برزیبایی خواندن تاثیرمی گذارد.

لحن و آهنگ های زبان فارسی :

لحن یعنی آواز خوش و موزون نوا کشیدن صدا یا اجتماع حالت های صدا های مختلف (دهخدا ) لحن نحوه ی خواندن وبیان کردن جملات است با توجه به شرایط و فضای حاکم بر جملات کل متن انواع لحن وآهنگ کلی زبان فارسی را می توان عبارت از مواردزیر دانست.

1- لحن ستایشی :

ستایش مخصوص خداوند است وشاعر یا ونویسنده در آن خداوند را به خا طر آفرینش بی همتا قدرت بی نظیر والطاف فراوانش می ستاید . بسیاری ازستایش ها را می توان درد یبا چه ها ومقدمه های کتاب های نظم ونثر مشاهده کرد مانند آثار فردوسی وسعدی .

— آغازگر کتاب فارسی سوم شعری از محمود

— پور وهاب است. در این شعر، فرد با تواضع و فروتنی رو به روی پروردگار ایستاده است؛ بنابراین لحنی ستایشی را می طلبد.عنصر قوی در این لحن حس و عاطفه ی کلام است و نرمی و لطافت باید در خوانش آن رعایت شود.

2- لحن خاطره

— خاطره داستان یا حادثه ای است که در خاطر انسان باقی می ماندوآن قدر برای نویسنده اهمیت داشته که آن را نوشته است. خواننده با خواندن نخستین کلمه ها وجمله ها از طریق توصیفات موجوددر متن می تواند به جریان ذهنی وفضای خوشایند یا ناخوشایند خاطرات پی ببردوحس ولحن خاصی برای آن درنظر بگیرد این کار ازطریق عنوان متن نیز انجام پذیر است.

— در هنگام خواندن خاطرات باید:

— 1-دانست که هرنویسنده ای درنوشتن خاطره لحن خاص خود را دارد

— 2-ممکن است خاطره به زبان محاوره نوشته شده باشد

— 3-با نگاه به چند جمله ی اول لحن آن را کشف کرد

— 4-زاویه ی دید در بیشتر خاطرات اول شخص است و .خواننده باید متن را از زبان خود بیان کند

— 5-متن را روانتر از سایرمتون خواند.

— 6-بر نام آواها و شبه جمله های تاسفی و... تاکید بیشتری شود .

— 7-به وزن عاطفی وبار حسی جمله ها توجه نماید و به فرا خور آن لحن ها وآهنگ های خوانش خویش را تغییر دهد.

— 6-حفظ آهنگی که شاعر درشعر خود ویا در یک مصراع یا یک بیت ایجاد می کند

— 7-در حماسه ها غیراز توصیفات و مبالغه ها گفت وگوهایی وجوددارد که خواننده باید با درنظر گرفتن همه چیز وهمه ی ویژگی های شخصیت ها سخنانشان را با لحنی مناسب به زبان آورد

— 8– حماسه ها داستان بلند کاملی هستند و انواع لحن ها را در خوددارند

3- لحن حماسی :

— حماسه به معنای داستان دلاوری وشجاعت است کسی که شعر حماسی را می خواند باید به گونه ای بخواند دلاوری .به شنونده منتقل کند .

— در هنگام خواندن شعر حماسی باید:

— 1-آهنگ شعر را که مساوی با ((تن تن ت تن تن-ت .تن تن ت تن))(فعولن فعولن فعولن فعل)است حفظ کرد

— 2-کشیدن آخرین بخش کلمه ی پایانی هر مصرع (ایجاد .کشش آوایی)

— 3-تاکید بیشتر روی صدای چرخشی (ر)

— 4-ادای درست و کامل تشدیدها

— 5-خواننده می تواند درحین خواندن متن حماسی با استفاده از حرکات دست وبدن وحتی حالت های صورت .آن را ادا می کند .

4- لحن داستانی روایی :

— حکایت تعریف کردن صمیمانه داستانی کوتاه با آهنگی نرم و ملایم است به گونه ای که شنوده یا از آن پنده بگیرد آغاز

— چنین لحنی از گذشته با قصه خوانی ها همراه بود .

— حکایت ها معمولا با عبارتی نظر «آورده اند که ...» « یکی را شنیدم» «روزی ...» :«نقل است که ...» آغاز می شود

— بسیاری از حکایت فارسی پند آموز ند و بسیاری دیگر طنز آمیز

— لحن اغلب متون و اشعار کتاب فارسی سوم ابتدایی لحن روایی  داستانی است. به عنوان نمونه لحن درس «محله ی ما» داستانی  روایی است. هم چنین کشش حوادث متن ملایمت و نرمی خاصی در کلام ایجاد می کند.

— 9- یکی از ویژگی داستان های حماسی نامه نگاری بین افراد مختلف مانند کی کاووس به رستم است

— 10- پیک ها آورندگان اخبار و نامه ها هستند نیز خود لحن خاصی را می طلبند که باید به هنگام خواندن جملاتشان را

— با دقت استواری احترام به شنونده و شجاعت کامل همچون سفیری سیاسی بیان کرد .

— 11- زاویه ی دید در حماسه ها به طور کلی سوم شخص (دانای کل ) است .

— بخشی از شعر« ایران عزیز» لحن حماسی را می طلبد.

arman shiri

دستگاه عصبی

دستگاه عصبی همراه دستگاه غدد درون ریز ، بیشتر وظایف کنترلی بدن را بر عهده دارد. بطور کلی دستگاه عصبی ، فعالیتهای سریع بدن مثل انقباضات عضلانی ، وقایع احشایی دارای تغییر سریع و حتی میزان ترشح برخی از غدد درون ریز را کنترل می‌کند. دستگاه عصبی از نظر پیچیدگی اعمال زیادی را انجام می‌دهد. این دستگاه به واقع ، میلیونها ذره اطلاعاتی را از اعضای حسی مختلف دریافت می‌کند و بعد با در نظر گرفتن مجموعه آنها ، پاسخی که بدن باید بدهد، مشخص می‌کند. طرح کلی دستگاه عصبی شامل دو قسمت مرکزی و محیطی می‌شود و خود محیطی به دو قسمت گانگلیونها و اعصاب محیطی تقسیم می‌شود.

دستگاه مرکزی اعصاب

دستگاه اعصاب مرکزی ، قسمتی از دستگاه عصبی است که در درون محفظه ای استخوانی  (استخوان جمجمه و ستون مهره ها ) قرار گرفته و شامل  مغز و نخاع می باشد .  

از نظر ساختمانی ، در سیستم اعصاب مرکزی ، دو قسمت به نامهای ماده سفید و ماده خاکستری قابل  تشخیص می باشد .

 ماده سفید ، بخشی که حاوی رشته‌های عصبی و سلولهای گلیال می‌باشد.


عمده رشته‌های ماده سفید از نوع میلین‌دار می‌باشند و علت سفید دیده شدن آن نیز ، همین امر است. و ماده خاکستری ، بخشی است که حاوی جسم سلولی نورونها و سلولهای گلیال می‌باشد. نورونهای سیستم اعصاب مرکزی از نظر شکل ، اندازه ، تعداد و طول زوایدشان بسیار متنوعند. دستگاه اعصاب مرکزی شامل قسمتهای زیر می‌باشد.

طناب نخاعی

 

 نخاع به عنوان رابطی است که فرامین صادره از مغز به سایر نقاط بدن و نیز پیامهای عصبی رسیده از نواحی مختلف بدن به مغز ، از آن عبور می‌نمایند. نخاع در مقطع عرضی شکل بیضوی دارد که ماده خاکستری آن در وسط و ماده سفید آن در اطراف می‌باشد.ماده خاکستری نخاع ، به شکل حرف H دیده می‌شود که بازوهای آن در سطح خلفی به نام شاخهای پشتی و در سطح قدامی به نام شاخهای شکمی نامیده می‌شود و قسمت رابط بین دو بازو ، حاوی مجرائی است به نام کانال مرکزی.

 

مخچه (cerebellum)

مخچه کنترل حرکات عضلات مخطط ، حفظ تعادل بدن و توان عضلانی را عهده‌دار می‌باشد. از نظر آناتومیکی ، مخچه از دو قسمت یا نیمکره و یک ناحیه میانی به نام کرمینه (Vermis)تشکیل شده است. ماده خاکستری مخچه به صورت محیطی قرار گرفته و قشر مخچه نامیده می‌شود و ماده سفید آن در مرکز قرار دارد. خود قشر مخچه دارای سه لایه به نامهای ذره‌ای ، پورکنژ و دانه‌دارمی‌باشد.

مخ (cerebrum)

مخ یا مغز تجزیه و تحلیل اطلاعات رسیده ، یادگیری و خاطره می‌باشد و عملکرد دقیق سلولهای آن هنوز کاملا مشخص نشده است. مغز از دو نیمکره تشکیل شده که بوسیله رابطی از ماده سفید به نام جسم پنبه‌ای (Corpus cortex) بهم مربوطند. ماده خاکستری مغز ، همانند مخچه در قسمت محیطی قرار گرفته، و قشر مغز را ایجاد می‌کند و ماده سفید آن در قسمت مرکزی واقع شده است. قشر مغز بطور متوسط 3 - 2 میلیمتر ضخامت داشته و برای افزایش سطح دارای چینها و شکنجهای متعددی است. نورونهای مغز برحسب شکل به سه دسته هرمی ، ستاره ای ، دوکی تقسیم شده اند. و عمده نورونهای قشر مغز از نوع هرمی و ستاره‌ای می‌باشند.

دستگاه عصبی محیطی

اعصاب محیطی به تعداد 8 زوج گردنی ، 5 زوج کمری ، 12 زوج سینه‌ای ، 5 زوج خاجی ، و یک زوج دنبالچه‌ای می‌باشد. این اعصاب از دو نوع حسی و حرکتی می‌باشند. اگر عصبی فقط از رشته‌های حسی تشکیل شده باشد آن را عصب حسی و اگر فقط از رشته‌های حرکتی تشکیل شده باشد آن را عصب حرکتی می‌نامند. ولی اغلب اعصاب مختلط بوده و حسی- حرکتی نامیده می‌شوند.

اعصاب حسی و حرکتی

آن دسته‌ای که عضلات مخطط را عصب دهی می‌کنند و عمل آنها ارادی است، اعصاب حرکتی سوماتیک نامیده می‌شوند و دسته‌ای که عضلات صاف جدار احشا و سلولهای مترشحه را عصب دهی می‌کنند اعصاب حرکتی احشایی یا غیر ارادی نامیده می‌شوند به این دسته ، دستگاه عصبی اتونوم یا خودمختار هم گفته می‌شود.
اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از پوست را به سیستم عصبی مرکزی منتقل می‌کند، اعصاب حسی سوماتیک نامیده می‌شوند و در مقایسه با اعصاب حسی سوماتیک ، آن دسته از اعصاب حسی که تحریکات دریافتی از ارگانهای احشایی را به سیستم عصبی مرکزی منتقل می‌نمایند، اعصاب حسی احشایی نامیده می‌شوند. در حالت کلی ، اعصاب حسی ، پیامها را به مراکز عصبی برده و اعصاب حرکتی از مراکز عصبی می‌آورند .

بطنهای مغزی و شبکه کوروئید

در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در چهار ناحیه متسع شده و بطنهای مغزی را بوجود می‌آورند. بطنهای مغزی عبارتند از: بطنهای جانبی شامل دو بطن ، هر کدام در یک نیمکره مغزی ، بطن سوم در ناحیه تالاموس و بطن چهارم در محل بصل‌النخاع و پل مغزی. این نواحی که بوسیله نرم شامه بسیار پرعروقی پوشیده شده‌اند ضمن تکامل مغز ، به صورت لایه چین‌خورده‌ای به درون بطنهای مغزی آویزان شده و شبکه کوروئید را بوجود می‌آورند. شبکه کوروئید در دیواره بطنهای جانبی و سقف بطنهای سوم و چهارم دیده می‌شوند.

تکامل دستگاه عصبی مرکزی در دوران جنینی

سیستم اعصاب مرکزی ، از اکتودرم منشا می‌گیرد. در اواسط هفته سوم بارداری ، به صورت صفحه عصبی نمایان می‌شود. بعد ، این صفحه عصبی ، چین خورده و در وسط بهم رسیده و جوش می‌خورند و به لوله عصبی تبدیل می‌شود. انتهای سری این لوله ، به مغز تبدیل می‌شود و انتهای دمی آن ، به نخاع و قسمتهای مختلف آن.

تمایز سلولهای عصبی در دوران جنینی

نوروبلاستها یا سلولهای عصبی ، منحصرا از تقسیم سلولهای نورو اپیتلیال بوجود می‌آیند. با تمایز بیشتر ، دو زایده سیتوپلاسمی جدید در دو جهت مخالف جسم سلولی تشکیل می‌شود که یکی از این زواید دراز می‌شود تا اکسون اولیه را بسازد و زایده دیگر ، تعدادی شاخه‌های سیتوپلاسمی جدیدی را کسب کرده و به دندریت اولیه تبدیل می‌گردد. با ادامه تکامل به نورون یا سلول عصبی بالغ تبدیل می‌شود.

دستگاه عصبی مرکزی :

دستگاه عصبی مرکزی قسمتی از دستگاه عصبی است که در درون محفظه‌ای استخوانی به نام استخوان جمجمه و ستون فقرات قرار گرفته است و شامل مغز و نخاع می‌باشد. از نظر ساختمانی در سیستم اعصاب مرکزی دو قسمت به نامهای ماده سفید و ماده خاکستری قابل تشخیص می‌باشد. مغز شامل قسمتهای متنوعی است که هر کدام از آنها در عین حال که با یکدیگر در ارتباط هستند کارهای متفاوتی را انجام می‌دهند.

تکامل مغز در مهره داران

در ماهیهای اولیه و دوزیستان ، نخاع و مغز در یک راستا قرار دارند. ولی در سایر مهره داران بویژه در پستانداران بین مغز و نخاع یک خمیدگی پدید آمده است که در پستانداران عالی به 90 درجه می‌رسد. این خمیدگی ناشی از حجم زیاد نیمکره‌های مخ است. حجم مغز بویژه نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه رشد اندکی دارد. ولی در مهره داران عالی وسعت زیادی دارد.

سطح نیمکره‌های مخ در مهره داران اولیه تا پستانداران اولیه صاف ، ولی در پستانداران عالی بویژه انسان چین خوردگی فراوان دارد. مغز آدمی بزرگترین مغزها نیست اما وزن آن نسبت به جثه آدمی بیشترین است و با در نظر گرفتن سایر شرایط بهترین مغز است. مغز مهره داران در دوران جنینی دارای سه قسمت اولیه به نامهای مغز پیشین ، مغز میانی و مغز تحتانی است. از این قسمتها بتدریج بخشهای مختلف مغز پدید می‌آیند. 


ساختار مغز

مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته‌ است. سه پرده که در مجموع مننژ نامیده می‌شوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت می‌کنند.

  • پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیه بافت عصبی را انجام می‌دهد.
  • پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
  • پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.

در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی می‌گویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.

مخ

مخ بزرگترین قسمت مغز است و دارای دو نیمکره است که توسط رشته‌های عصبی محکم و سفید رنگی بهم متصلند و ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشته‌های عصبی صورت می‌گیرد. قسمت سطحی مخ ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده می‌شود. قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود حالت چین خورده دارد. در زیر قشر مخ ماده سفید رنگی وجود دارد که از اجتماع رشته‌های عصبی میلین دار تشکیل شده است و این رشته همان دنباله‌های نورونهایی هستند که در قشر خاکستری با سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند.


علاوه بر قشر مخ چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژه‌ای انجام می‌دهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری مرکز حرکات ارادی است. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظه است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره چپ بدن حرکات طرف راست بدن را کنترل می‌کنند. هر نیمکره کارهای ویژه‌ای را نیز انجام می‌دهد.


نیمکره چپ در زبان آموزی ، یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق ، تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری ، موسیقی را کنترل می‌کند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند چشم ، درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت می‌کنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی ، تشنگی ، خواب و بیداری و دمای بدن است

 

مخچه

مخچه قسمتی از مغز است که در پشت و زیر مخ قرار دارد. مخچه دارای دو نیمکره است، اما چین خوردگیهای سطحی آن کم عمق تر و منظم تر است. قسمت سطحی مخچه را ماده خاکستری پوشانده است. مخچه بوسیله دسته تارهای عصبی به بقیه قسمتهای دستگاه عصبی مربوط است. مخچه در کار کنترل فعالیت های ماهیچه‌ای به مخ کمک می‌کند.


مخچه پیامهای حرکتی را قبل از اینکه به اندامها بروند تقویت می‌کند. در نتیجه حرکات نرمتری از بدن سر می‌زند. حفظ تعادل بدن نیز به عهده مخچه است. برای اینکار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر می‌دهند و مخچه ، ماهیچه‌ها را طوری کنترل می‌کند، که تعادل برقرار بماند. در مجموع کارهایی که مخچه انجام می‌دهد همگی غیر ارادی هستند.

بصل النخاع

بصل‌النخاع پایین ترین مرکز عصبی واقع در استخوان جمجمه است. انتهای بصل‌النخاع به نخاع مربوط است. بیشتر بصل‌النخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است که میان نخاع و مغز قرار دارد. بصل‌النخاع فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ،ششها و اندامهای گوارشی را اداره می‌کند. به همین دلیل یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد. مغز 12 جفت عصب دارد. این اعصاب با اندامهای مهمی ارتباط دارند.

بطنهای مغزی

در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در 4 ناحیه متسع شده و بطنهای مغزی را بوجود می‌آورد. بطنهای مغزی عبارتند از: بطنهای جانبی شامل دو بطن و هر کدام در یکی از نیمکره‌های مغزی ، بطن سوم در ناحیه تالاموس و بطن چهارم در محل بصل‌النخاع و پل مغزی.

مایع مغزی-نخاعی

سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی-نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان ضربه‌گیر سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ می‌کند و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که از رگهای خونی بافت مغز منشا می‌گیرد بین 150 - 80 میلی‌لیتر متغیر است.عدم باز جذب این مایع و تجمع آن در بطنهای مغزی منجر به شرایطی به نام هیدروسفالی می‌گردد که می‌تواند باعث آسیب پارانشیم مغز گردد.

بیماریهای مغزی

عامل بیماریهای عفونی مراکز عصبی ، باکتریها ، ویروسها و یا موجودات زنده میکروسکوپی دیگرند. در بعضی از این بیماریها مراکز عصبی خونی می‌شوند و در برخی دیگر سموم میکروبها که در جای دیگر بدن مستقر می‌شوند، به مراکز عصبی می‌رسند و آنها را دچار مشکل می‌کنند.

فلج اطفال یا پلیومیلیت

عامل این بیماری نوعی ویروس است که از طریق غذا و آبی که به مدفوع شخص بیمار آلوده باشند، به شخص سالم سرایت می‌کند. ویروس به نخاع می‌رسد و در آنجا به جسم سلولی نورونهای حرکتی آسیب کلی می‌رساند، و ماهیچه‌های تحت کنترل آنها فلج می‌شوند. با استفاده از واکسن می‌توان به راحتی از ابتلا به این بیماری جلوگیری کرد.

مننژیت مغزی

در اثر عفونت پرده‌های مننژ مغز یا نخاع حاصل می‌شود. انواعی از باکتریها باعث این بیماری می‌شوند. یک نوع از این باکتریها به نام مننگوکوک است. علایم بیماری مننژیت به طور ناگهانی بروز می‌کند. حرارت بدن دردناک می‌شود. مننژیت بیماری خطرناکی است و در صورت تاخیر در معالجه باعث مرگ می‌شود.

آنسفالیت

آنسفالیت یک بیماری ویروسی است. ویروس در بخشهای خاکستری مغز مانند بصل‌النخاع و مغز میانی جایگزین می‌شود. ویروسهای سرخک و اوریون نیز ممکن است به مغز برسند و آنسفالیت ایجاد کنند. آنسفالیت ممکن است حاد یا مزمن باشد. در حالت حاد سردرد ، حالت خواب آلودگی در روز و دوبینی عارض می‌شود.

بیماری هاری

میکروب این بیماری نوعی ویروس است که با گاز گرفتن سگ ، گربه وارد بدن آدمی می‌شود. از زمان گاز گرفتن تا بروز بیماری 15 روز تا دو ماه طول می‌کشد.

 

   نخاع:

 نخاع یا مغز تیره ، به بخشی از دستگاه عصبی مرکزی گفته می‌شود که در درون مجرای ستون مهره‌ها قرار دارد. بخش بالای آن در مجاورت اولین مهره گردن و انتهای آن در سطح دومین مهره کمری است. رنگ آن از بیرون سفید و قطر آن در حدود 1 سانتیمتر است طول آن در مرد و زن به ترتیب 45 و 42 سانتیمتر است .

دید کلی

نخاع به صورت یک استوانه طویل و نازک است و در مقطع آن ماده سفید در بخش خارجی و ماده خاکستری در بخش داخلی‌تر قرار دارد. بخش سفید نخاع از اکسونهایی ساخته شده است که سطوح مختلف نخاع را بهم مربوط می‌سازند و ارتباط نخاع و مغز را تامین می‌کنند. رنگ سفید این بخش به علت وجود میلین در اکسونها است. تارهای عصبی بخش سفید به صورت دسته‌های عصبی قرار گرفته‌اند که برخی از آنها جریانهای عصبی را از مغز به سوی اندامها و برخی دیگر امواج عصبی را از اندامها به سوی مغز می‌برند.

راههای بالا رو و پایین رو نخاع یعنی راههای که پیامهای حسی را به مغز یا پیامهای حرکتی را به عضلات بدن می‌برند به صورت گروههای تارهای عصبی جداگانه در کنار هم در طول نخاع قرار دارند و هر کدام بخشی از بافت نخاع را تشکیل می‌دهند. به عنوان مثال ، هر یک از راههای حسی مربوط به لامسه ، گرما ، سرما ، درد و راههای حرکتی بخش معینی از ماده سفید نخاع را اشغال کرده‌اند.

ساختمان نخاع

اعصاب نخاعی

در انسان 21 جفت عصب نخاعی وجود دارد. اعصاب نخاعی به ترتیب از گردن تا کمر قرار دارند و هر یک از آنها به قسمت خاصی از بدن مربوطند. این اعصاب به ترتیب شامل 8 زوج گردنی ، 12 زوج کمری ، 5 زوج خاجی و 1 زوج دنبالچه‌ای است. هر عصب نخاعی پس از آن که از نخاع خارج شد به انشعاباتی تقسیم می‌شود و هر شاخه از آن به بخشی از بدن منتهی می‌گردد.

اعصاب کمری و خاجی و دنبالچه‌ای تقریبا به صورت عمودی از نخاع بیرون می‌آیند و یک دسته تارعصبی به نام دم اسب Cauda equine بوجود می‌آورند. ریشه‌های خلفی نخاع از تارهای عصبی حسی و ریشه‌های قدامی آن از تارهای عصبی حرکتی تشکیل شده است و قطع شدن آنها به ترتیب باعث ایجاد بی‌حسی یا فلج در اندامهای وابسته می‌شود.

گانگلیونها

در مسیر هر یک از ریشه‌های خلفی در نزدیکی نخاع یک برجستگی به نام عقده نخاعی Spinal ganglion وجود دارد. نخاع در دو ناحیه از طول خود قطر بیشتری دارد. یکی در ناحیه گردن که از چهارمین مهره گردنی تا اولین مهره پشتی است و برجستگی گردنی خوانده می‌شود و اعصابی که به گردن و دستها می‌روند از آن ریشه می‌گیرند. دیگری در ناحیه کمر که از دهمین مهره پشتی تا اولین مهره کمری ادامه می‌یابد و برجستگی کمری نام دارد و اعصاب پاها از آن ریشه می‌گیرند.

مخروط نخاعی

انتهای نخاع یعنی بخشی که مجاور مهره‌های اول و دوم کمری قرار دارد به تدریج باریک می‌شود و مخروط نخاعی (Conus medullaris) نامیده می‌شود. مخروط نخاعی بوسیله یک رشته پیوندی در انتهای ستون مهره‌ها به استخوان دنبالچه‌ای چسبیده است.

ماده سفید و خاکستری

در مقطع نخاع ، ماده خاکستری که در وسط ماده سفید قرار دارد، تقریبا به شکل حرف H به نظر می‌رسد. یعنی دارای دو نیمه جانبی است که بوسیله یک بخش رابط به یکدیگر مربوطند. رنگ خاکستری این بخش نشانه فقدان میلین و وجود اجسام سلولی نورونها در آن است. در وسط ماده خاکستری مجرای مرکزی نخاع قرار دارد. قطر این مجرا در انتهای نخاع ، یعنی در ناحیه مخروط نخاعی بیشتر است. ماده خاکستری در دو طرف مجرای مرکزی نخاع به دو نیمه قدامی و خلفی تقسیم می‌شود که به ترتیب شاخهای قدامی و شاخهای خلفی ، نامیده می‌شوند.

اجسام سلولی نورونها در بعضی نواحی ماده خاکستری با هم تجمع شده و هسته‌های بخش خاکستری نخاع را می‌سازند. قسمت جلویی ماده خاکستری نقش حرکتی دارد و نورونهای حرکتی عضلات مخطط اسکلتی و نورونهای حرکتی عضلات صاف احشایی به ترتیب در بخشهای پیشین و پسین آن قرار دارند. بخش خلفی ماده خاکستری نخاع عمل حسی دارد و پیامهای آورنده مختلف ازنواحی پوستی ، عضلات و احشایی دریافت می‌دارد.

پرده‌های نخاع

سخت شامه

پرده سختی است متشکل از بافت همبندی متراکم که سطح خارجی آن در مجاورت پریوست استخوانها قرار گرفته است. در نخاع ، سخت شامه بوسیله فضایی به نام فضای اپیرورال از پریوست جدا شده و اتصال آن به پریوست محدود به یک سری لیگامان موسوم به لیگامانهای دندانه‌ای است. فضای اپیرورال محتوی شبکه وریدی ، بافت همبند شل و بافت چربی است.

عنکبوتیه

پرده ظریفی است از الیاف کلاژن و الاستیک که فاقد رگهای خونی است. قسمتی از عنکبوتیه که در مجاورت سخت شامه قرار دارد به صورت پرده‌ای صاف می‌باشد که توسط استطاله‌های ظریفی شبیه تارهای عنکبوت با نرم شامه مرتبط می‌گردد. فضای موجود بین این استطاله‌ها فضای زیر عنکبوتیه را تشکیل می‌دهند که حاوی مایع مغزی نخاعی و محل عبور رگهای خونی است. عنکبوتیه در همه جا توسط سلولهای پهن و سنگفرشی پوشیده شده است.

نرم شامه

لایه ظریفی از بافت همبند شل و پر عروق می‌باشد که عمدتا از الیاف کلاژن و الاستیک تشکیل شده و بوسیله سلولهای پوششی پهن و سنگفرشی پوشیده شده است. اگر چه نرم شامه در مجاورت نزدیک بافت عصبی قرار گرفته ، ولی بوسیله زواید سلولهای گلیال از بافت عصبی جدا شده و در تماس مستقیم با آن نمی‌باشد. این پرده ظریف در تمام چینهای بافت عصبی مرکزی نفوذ کرده و همراه با رگهای خونی به درون بافت عصبی نیز راه می‌یابد.

مایع مغزی نخاعی (CSF)

سیستم عصبی مرکزی در درون مایعی به نام مایع مغزی نخاعی قرار گرفته که این مایع هم به عنوان یک ضربه گیر ، سیستم عصبی مرکزی را در مقابل ضربات مکانیکی حفظ می‌نماید و هم برای فعالیتهای متابولیکی آن ضروری است. حجم این مایع که عمدتا از رگهای خونی شبکه کروئید و به مقدار کمتر از عروق نرم شامه و بافت مغزی نشات می‌گیرد، بین 80 تا 150 میلی‌لیتر متغیر می‌باشد. مقدار مایع مغزی نخاعی در شرایط مننژیت افزایش می‌یابد. با برداشت مایع مغزی نخاعی و تجزیه آن می‌توان به عامل ایجاد کننده مننژیت پی‌برد.

arman shiri

 چرا برخلاف ضریح و مرقد امان دیگر، ضریح مرقد مطهر سیدالشهدا(ع) شش گوشه ساخته شده است.


در این باره روایت های گوناگونی وجود دارد. اما مجموع این روایت ها و آن چه نزدیک تر به منطق به نظر می رسد، آن چیزی است که شیخ مفید(ره) در کتاب «الارشادات» آورده است. او در بخشی از این کتاب نام ۱۷ نفر از شهدای بنی هاشم در روزعاشورا را ذکر کرده و  نوشته است:«آنان پایین پای آن حضرت در یک قبر (گودی بزرگ) دفن شدند و هیچ اثری از قبر آنان نیست و فقط زائران با اشاره به زمین در طرف پای امام ـ علیه السّلام ـ آنان را زیارت می‌کنند و علی بن الحسین ـ علیهم السّلام ـ (علی اکبر) از جملة آنان است.برخی گفته‌اند: محل دفن علی اکبر نسبت به قبر امام حسین ـ علیه السّلام ـ نزدیک‌ترین محل است.»


در بعضی از روایات دیگر از جمله کتاب «کامل الزیارات» جعفر بن محمد قمی هم آمده است: «امام سجاد ـ علیه السّلام ـ (با قدرت امامت و ولایت) به کربلا آمد و بنی‌اسد را سرگردان یافت، چون که میان سرها و بدن‌ها جدایی افتاده بود و آنها راهی برای شناخت نداشتند، امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ از تصمیم خود برای دفن شهیدان خبر داد، آن گاه به جانب جسم پدر رفت، با وی معانقه کرد و با صدای بلند گریست، سپس به سویی رفت و با کنار زدن مقداری کمی خاک قبری آماده ظاهر شد، به تنهایی پدر را در قبر گذاشت و فرمود: با من کسی هست که مرا کمک کند و بعد از هموار کردن قبر، روی آن نوشت: «هذا قبر الحسین بن علی بن ابی طالب الّذی قتلوه عطشاناً غریباً»؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است، آن حسینی که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند.


پس از فراغت از دفن پدر به سراغ عمویش عباس ـ علیه السّلام ـ رفت و آن بزرگوار را نیز به تنهایی به خاک سپرد. سپس به بنی‌اسد دستور داد تا دو حفره آماده کنند، در یکی از آنها بنی‌هاشم و در دیگری سایر شهیدان را به خاک سپردند، نزدیک‌ترین شهیدان به امام حسین ـ علیه السّلام ـ فرزندش علی اکبر ـ علیه السّلام ـ است؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ در اینباره به عبدالله بن حمّاد بصری فرموده است: امام حسین ـ علیه السّلام ـ را غریبانه کشتند، بر او می‌گرید کسی که او را زیارت کند غمگین می‌شود و کسی که نمی‌تواند او را زیارت کند دلش می‌سوزد برای کسی که قبر پسرش را در پایین پایش مشاهده کند.


بنابراین به نظر می رسد گوشه های اضافی ضریح مطهر امام حسین(ع) محل دفن پسر بزرگ ایشان یعنی حضرت علی اکبر(ع) باشد و محل دفن  نوزاد شش ماهه اباعبدالله الحسین(ع) یعنی علی اصغر(ع) نیز روی سینه پیکر مطهر امام حسین(ع) باشد.

منبع:iranvij.ir

arman shiri


جعفر پتگر؛ نقاش ملّی ایران

معادله ای به سود مدرنیست ها؟

سرچشمه های ملی نقاشی معاصر ایران، تاریخ نانوشته و روایت های ناگفته بسیاری دارد که مورخان هنری اغلب از آن غافل مانده اند و هنر شناسان ایرانی متاخر ما نیز، هر یک به دلیلی، از پرداختن به این سرچشمه های اصیل سرباز زده اند؛ سرچشمه هایی که نه تنها روح « هنر ایرانی » را می سازند، بلکه در یک قرن گذشته ریشه های « هنر مقدس » و « نقاشی ملی » را پرورانده اند و امروز هیچ هنر پژوهی نمی تواند بدون شناخت آن روح و این ریشه ها به جان و جهان میراث فرهنگی ایران دست یابد. روایت های رسمی تاریخ نویسان مدرن از « سرگذشت نقاشی ایرانی » در سده گذشته خبر از پیروزی « جریان نوگرا » و « نقاشان مدرنیست » بر سایر مکتب های رقیب می دهد. آنان به ما آموخته اند که از دهه 1320، همزمان با موج مدرنیزاسیون آمرانه عصر پهلوی، « موج نو » یا « جنبش نوین » نقاشی ایرانی نیز متولد شد و سبک های گوناگونی از امپرسیونیسم تا کوبیسم و اکسپرسیونیسم را آزمود.
در واقع، با گذشت 70 سال از جنبش هنری مدرنیسم در غرب، آوازه آن به ایران رسید و برخی هنر جویان ایرانی مانند « جلال ضیاء پور »، « منوچهر شیبانی »، « غلامحسین غریب »، « حسن شیروانی » و...که در اروپا و آمریکا به تحصیل هنرهای تجسمی پرداختند، سرانجام در سال 1328 انجمن هنری « خروس جنگی » را تاسیس و مجله ای را به همین نام منتشر کردند تا سخنگوی نسل اول نقاشان مدرن ایرانی باشد. بدین ترتیب، جدال میان « کهنه و نو » و « سنت و مدرن » در پهنه هنر ایرانی کلید خورد و موجی از گرایش های گوناگون پدید آمد. حتی بگو مگوهای زیادی میان شاگردان مکتب کمال الملک مانند « حسین شیخ » با پیشروان این جنبش نوظهور رخ داد، چنان که شیخ می گفت « نقاشی مدرن مزخرف است و چیزی جز تقلید بی سرو ته از غرب نیست. » در مقابل، منتقدان شیخ نیز پاسخ می دادند که خود کمال الملک وقتی به فرانسه رفت، امپرسیونیسم غوغا می کرد، اما او از این تحولات بی خبر ماند و به کپی برداری از نقاشی رئالیستی قرن هفدهم پرداخت!

نقاشی به مثابه امر قدسی
حرام خواری/1354

وانگهی در دهه 1330، سیاست های نوسازی عصر پهلوی دوم از یک سو و علاقه سفارتخانه های خارجی به برگزاری بی ینال های نقاشی از سوی دیگر همه چیز را به سود مدرنیست ها رقم زد. از زمانی که پایه های دانشگاه هنرهای زیبا گذاشته شد. اروپائیان و به ویژه فرانسوی ها نفوذ گسترده ای بر هنرهای تجسمی ایران یافتند و از « آندره گذار » ( ایران شناس فرانسوی ) به عنوان چهره ای که این دانشکده را بر اساس الگوی « مدرسه هنرهای زیبای پاریس » شکل داد و شاگردان آن را بر اساس اسلوب مکتب های امپرسیونیسم و پست امپرسیونیسم تربیت کرد، یاد می کنند، اما این گرایش هنگامی مهر تأیید دولتی بر آن خورد که سال 1337 نخستین بی ینال نقاشی تهران توسط « مارکوگریگوریان »، نقاشی روسی - ایرانی و با شرکت 53 نقاش و مجسمه ساز برگزار شد و مدرنیست هایی مانند « غلامحسین نامی » از آن به عنوان « بال پرواز نقاشی مدرن ایرانی » یاد می کنند. از این دوره، نگارخانه ها و گالری ها نیز گسترش چشمگیری یافتند و در کنار « نگار خانه آپادانا » و « تالار رضا عباسی » باید از « تالار ایران » نام برد که توسط « روئین پاکباز » برای « گسترش فلسفه نقاشی مدرن » تاسیس شد و بعدها نام خود را به « تالار قندریز » تغییر داد. گرایش و سبک مدرن، هژمونی غالب و گفتمان مسلطی بود که دست کم تا نیمه دهه 1350 بر نقاشی ایران حکمرانی می کرد، گر چه در دهه های گذشته از نفوذش کاسته شد، اما تسلط نسبی خود را از دست نداد.

نقاشی به مثابه امر قدسی

مکتب الهی - انسانی در نقاشی معاصر

در میان این تاریخ پر تلاطم هنرهای تجسمی ایران که اغلب در بستر دو قطبی های غیر اصیل و جدال های بی ثمر رقم خورده است. « نقاشی ملی ایران » راه خود را گم نکرده و استاد « جعفر پتگر » از پیشگاهنگان و پیشروان برجسته آن بود؛ نقاشی کم نظیر که 25 شهریور نهمین سال در گذشتش را پشت سر گذاشتیم و پرچمدار مکتب « الهی انسانی » درهنر معاصر ماست. او اسفند 1299 هنگامی که رضا خان کودتا کرد، در تبریز به دنیا آمد و از 3 سالگی به کارگاه قالیبافی پدرش مشهدی حسن می رفت و با ذهن ناب کودکانه، به تماشای رنگ ها و نقش های قالی ها می نشست. در خاطرات خود که برای نخستین بار بخش های منتشر نشده آن را در پرونده « نقاشی به مثابه امر قدسی » می خوانید، آن ایام را « تفرج در باغی مصفا » توصیف کرده است و در نظرش « هر قالی، نمایش گوشه ای از بهشت بود و من از سیر و سیاحت در آن بوستان های بی خزان خسته نمی شدم. » 2 سال را برای آموختن زبان فارسی و شرعیات در مکتب خانه گذراند و سپس دوره 6 ساله مدرسه را طی 4 سال به پایان رساند. اشتیاق پتگر به نقاشی رهایش نمی کرد. از 9 سالگی در هنرستان صنایع مستظرفه آذربایجان از استاد میر مصور طراحی و شبیه سازی با سیاه قلم را آموخت و خارج از هنرستان نیز بدون استاد، نقاشی با آبرنگ و رنگ روغن را تمرین می کرد، اما سرانجام در سال 1312 همراه برادر بزرگترش علی اصغر از تبریز به تهران مهاجرت کرد تا در « در مدرسه صنایع جدیده » به مدیریت « ابوالحسن صدیق » هنرهای زیبا را فرا گیرد. دوره لیسانس را طی 5 سال گذراند و تا سال 1318 تابلوهای « دکه عموشله » ( 1314 )، « کوه های افسریه » ( 1316 )، « پسرک فقیر » و « انار، ( 1318 )و پرتره هایی از چهره مادر و برادر و خواهر خود کشید. از سال 1318 نزد پروفسور « آلبرت هونمان » آلمانی که متخصص آبرنگ و استاد « هنرکنده هنرهای جدیده ایران » بود، به تحصیل پرداخت و سال 1319 همراه « علی اصغرپتگر » نخستین آموزشگاه خصوصی نقاشی در ایران را در خیابان نادری بنیان گذاشت؛ آموزشگاهی که سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، هانیبال الخاص و مشهورترین چهره های هنری ایران نزد « جعفرپتگر » نقاشی را آموختند.

نقاشی به مثابه امر قدسی
مرغ فروش/1320

برش از یک زندگی هنری

دوره اول زندگی هنری استاد « جعفر پتگر » آغاز شده بود و تا میانه دهه 1320 نزدیک به 50 نقاشی رنگ روغن را خلق کرد که آثار مشهور « قهوه خانه امیر آباد » ( 1320 )، « رودخانه زرگنده » ( 1321 )، « رفوگر » ( 1322 )، « شهریار » ( 1323 ) و « محراب » ( 1325 ) به این دوره تعلق دارند که برخی از آن ها در پرونده « نقاشی به مثابه امر قدسی » به چاپ رسیده اند. بیشتر این آثار درونمایه بومی دارند و تصویری از طبقه فرودست جامعه ایرانی است. نخستین نمایشگاه گروهی پتگر در کنار نقاشان مشهور آن زمان، سال 1325 در « خانه فرهنگی ایران و شوروی » ( وکس ) برگزار شد و هیات داوران او را نقاش برگزیده نمایشگاه معرفی کرد. در همین زمان او راه خود را از جریانی که به تدریج موج نو و نقاشی مدرن نام گرفت. جدا کرد؛ هر چند استاد انکار نمی کند که آن زمان تحت تأثیر تکنیک رئالیسم غرب بوده است، ولی همواره به نقد فرهنگ غرب می پرداخت و مدافع اصالت هنر ایرانی بود. مراوده و رفاقت پتگر با صادق هدایت، بزرگ علوی، شهریار، جلال آل احمد و... درهمین دوره شکل گرفت و نگاه انتقادی اش به وضعیت نا به سامان جامعه ایران را منحصر به مضمون نقاشی هایش نساخت. درباره بی عدالتی و ظلم ستیزی، هم برای برخی نشریات کاریکاتور می کشید و هم مصاحبه می کرد.
سال های 1325 تا 1333 دوره دوم زندگی هنری پتگر را می سازند که قلم های پهن و رنگ های جرم دار از مشخصات آن است. در این زمان گرایش استاد به عرفان و ادبیات چهره پر رنگ تری به خود می گیرد و تابلوهای « غم آدم » و « تکوین آدم » ( 1326 )، « وحی » ( 1331 ) و « قرآن » ( 1332 ) از نمونه های آن است.
با این همه، اوج سیر و سلوک پتگر را می توان در دوره سوم نقاشی هایش دید که از سال 1333با تابلوهای « از اینجا تا ابدیت » و « علی، انگشتری و گدا » به مدت نیم قرن آغاز می شود، در دهه 1350 به تابلوهای « حرام خواران » و « اشراق » می رسد، در دهه 1360 با « مستضعفان در بند » و « ریاکار » ادامه می یابد و در دهه 1370 با تابلوی « مکتب قرآن » به اوج خود می رسد.

نقاشی به مثابه امر قدسی

شناخت نامه ای برای هنر مقدس

این چنین، « نقاشی به مثابه امر قدسی » در تابلوهای « جعفر پتگر » نقش می زند، هر چند که مرزهای « هنر مقدس » را به عرصه های دیگر هنری نیز می برد. پتگر تنها یک « نقاش ملی » نیست. او صاحب یک تئوری هنر جامع و مانع است که در کتاب منتشر نشده « مرزهای هنر و انسان » به تحریر در آمده. چنان که خود در مرداد 1360 و در جریان برگزاری آخرین نمایشگاهش در موزه هنرهای معاصر شرح داد، خط بطلان بر نقاشی مدرن غربی می کشد، چون پتگر عمیقاً اعتقاد داشت « هنر غربی کاملاً به بن بست رسیده است. »
منبع مقاله : ماهنامه عصر اندیشه، شماره 2، مهر 1393.

arman shiri

یکی از سئوالاتی که در ابتدای سال ۲۰۱۴ مطرح میگشت این بود که آیا تلفن های هوشمند و خصوصاً پرچمداران آنها در طول سال قادر خواهند بود حرف تازه ای برای گفتن داشته باشند و آیا می توانند ما را شگفت زده نمایند؟
امروز و پس از گذشت اکثر روزهای سال و عرضه شدن فبلت نکسوس ۶ که احتمالاً آخرین پرچمدار معرفی شده در ۲۰۱۴ خواهد بود می توانیم پاسخ سئوال بالا را به راحتی بدهیم. وقتی به موبایل هایی که در طول سال جاری ما را مشعوف کردند فکر کنیم احتمالاً چند مورد مشخص در همان ابتدای کار به ذهنمان خطور خواهد کرد، مثلاً گلکسی نوت اج و البته Aquos Crystal از شارپ که نمایشگر آن تقریباً فاقد هر نوع حاشیه ای بود.

مروری بر اتفاقات پیرامون تلفن های هوشمند پرچمدار عرضه شده در سال ۲۰۱۴ (1)

البته در رابطه با دو مورد یاد شده نکاتی وجود دارد، نوت اج به شکلی بسیار محدود در بازارهایی مشخص عرضه گشت و Aquos Crystal را نیز نمی توان با توجه به تجهیزش به چیپست اسنپدراگون ۴۰۰ یک پرچمدار دانست و از همین جهت شاید حتی لازم باشد ابتدا مشخص کنیم به چه محصولاتی می توانیم لقب پرچمدار را دهیم و سپس در مورد شگفتی ساز بودنشان قضاوت نماییم.
در این مقاله منظور از پرچمداران، محبوب ترین تلفن های هوشمندی هستند که در تعداد بسیار بالا و به عنوان برترین دستاورد خط تولید شرکت های فعال در عرصه موبایل به شکلی گسترده در بازارهای جهانی عرضه شدند.
این بدان معناست که مثلاً Droid Turbo از موتورولا، به عنوان یکی از پرچمداران شرکت مذکور به حساب نخواهد آمد. زیرا دسترسی به آن فقط برای کاربران آمریکایی و از طریق اپراتور مخابراتی ورایزن مقدور است، هر چند شاید در آینده این محصول در برخی بازارهای دیگر و تحت عنوان Droid Maxx نیز عرضه شود.

مروری بر اتفاقات پیرامون تلفن های هوشمند پرچمدار عرضه شده در سال ۲۰۱۴ (1)

البته باید مواردی را نیز مستثنا از قانون های قبلی که پدید آوردیم بدانیم، مثلاً Mi4 شیائومی در حالی که به بازارهایی کاملاً مشخص محدود شده (چین و هند) میزان فروش و موفقیتش به حدی است که ابداً قابل چشم پوشی نیست، مواردی مانند OnePlus One، فایر فون از آمازون و پاسپورت از بلک بری هم به قدر کافی کاریزما و اخبار در پیرامونشان وجود دارد که بتوانند به بحث ما وارد گردند.
بر مبنای قوانینی که ذکر کردیم پرچمدارن و تلفن های هوشمندی که می توانیم از بین محصولات عرضه شده در سال ۲۰۱۴ برگزینیم و در ادامه به صحبت و تحلیل در موردشان خواهیم پرداخت عبارتند از:

• گلکسی S5 از سامسونگ
• HTC One M8
• LG G3
• Mi4 از شیائومی
• Oppo Find 7
• فایر فون از آمازون
• پاسپورت از بلک بری
• وان پلاس وان
• آیفون ۶ اپل
• آیفون ۶ پلاس اپل
• موتو ایکس از موتورولا
• اکسپریا Z3 سونی
• HTC Desire Eye
• گلکسی نوت ۴ از سامسونگ
• نکسوس ۶ از گوگل

با نگاهی به لیست بالا شاید بتوانید به سادگی این پرسش را پاسخ بدهید که در زمان معرفی کدامیک از محصولات فوق الذکر شگفت زده شده اید؟ نکته در اینجاست حجم شایعات و اطلاعات به بیرون درز پیدا کرده پیش از عرضه ی ۱۵ پرچمدار بالا، به حدی بود که تقریباً اگر هم نوآوری و خلاقیتی در آنها وجود داشت تا قبل از معرفی رسمی محصول در موردش آگاه شده بودیم و دیگر چندان جایی برای شوق و شعف باقی نمی ماند.
مثلاً قبل از معرفی HTC One M8 همگی از تجهیز آن به دوربین دوگانه با خبر بودیم. در مورد آیفون ۶ و ۶ پلاس هم تقریباً از همه ی جزئیات آن آگاه شده بودیم و شاید تنها موضوعی که اپل توسط آن توانست قدری کاربران را غافلگیر کند معرفی ساعت هوشمندش موسوم به اپل واچ بود که مسلماً این محصول یک تلفن هوشمند پرچمدار به حساب نمی آید.
در مورد تغییرات موتو ایکس هم تا حد زیادی آگاه بودیم، اکسپریا Z3 سخت افزاری قدرتمند به همراه آورد و مقاومتش در مقابل آب جالب توجه بود، اما تفاوتش با Z2 چشم گیر نبود زیرا قدرت و ضد آب بودن از مشخصه های پرچمدار پیشین سونی نیز به حساب می آمدند، البته برند ژاپنی با عرضه ی یک پرچمدار جدید و تنها پس از گذشت ۶ ماه، تا حدی سبب حیرت کاربران شد.
نوت ۴ دقیقاً همان چیزی بود که انتظار می رفت و البته در سایه ی محصول دیگری با عنوان نوت اج قرار گرفت. در رابطه با نکسوس ۶ هم برخی از جزئیات قابل توجه پیش از عرضه به بیرون درز پیدا کردند و جایی برای شگفتی باقی نماند، اگرچه تا روز آخر عده ای باور نمی کردند که گوگل قصد دارد یک پرچمدار ۶ اینچی را رونمایی کند.

شگفتی واقعی در زمینه سیستم عامل های موبایل بود

مروری بر اتفاقات پیرامون تلفن های هوشمند پرچمدار عرضه شده در سال ۲۰۱۴ (1)

همه ی گفته های پیشین بدین معنا نیست که هیچ مسئله ی مهم و شگفت آوری رخ نداده است. iOS 8 و اندروید ۵ دو اتفاق مهم در زمینه ی نرم افزارهای موبایل در سال جاری به حساب می آمدند و البته در مورد آنها نیز تا پیش از عرضه شان شایعات بسیاری شنیدیم. تفاوت شایعات و اخبار به بیرون درز پیدا کرده پیرامون نرم افزارها و سیستم های موبایل و سخت افزارهای مورد بهره گیری در این صنعت در این است که راجع به نرم افزارها شایعات غلط و غیر واقعی بسیار زیادی را شاهد بودیم و اطلاعات و جزئیات سخت افزاری بسیار دقیق تر و کامل تر بودند.
متریال دیزاین و عرضه تعداد زیادی اپ با رابط های کاربری به روز شده ی مبتنی بر آن را خود می توان یک شگفتی دانست. نقطه ی عطف بعدی نیز در جایست که بسیاری از تولید کنندگان تلفن های هوشمند اندرویدی پس از ارائه اندروید آب نبات چوبی سعی کردند بسیار سریع محصولات مهم خودشان را با این نسخه ی جدید به روز رسانی نمایند.
پیش از همه ی محصولات، همانطور که انتظار می رفت بسیاری از آنهایی که عنوان Google Play edition را یدک می کشیدند به روز شدند و در یک اتفاق بسیار جالب و نادر موتورولا و ال جی حتی از گوگل نیز جلو زدند و پرچمداران خود یعنی موتو اکس ۲۰۱۴ و G3 را قبل از خانواده ی نکسوس به روز رسانی کردند.
حتی اکنون شایعاتی را می شنویم که سامسونگ تا ماه آینده اندروید آب نبات چوبی را برای پرچمدار مطرحش یعنی نوت ۴ ارائه خواهد نمود و البته صاحبان گلکسی S5 این آپدیت را در برخی از نقاط اروپا هم اکنون دریافت کرده اند و در حال بهره گیری از آن هستند. ارائه ی یک به روز رسانی از نسخه ی جدید اندروید، برای محصولات برند کره ای پیش تر اشاره شده در این فاصله ی زمانی کوتاه، خودش به تنهایی شگفتی قابل توجهی است.

وان پلاس از دل Oppo بیرون آمد و شگفتی ساز شد

مروری بر اتفاقات پیرامون تلفن های هوشمند پرچمدار عرضه شده در سال ۲۰۱۴ (1)

یکی از شگفتی سازان سال گذشته وان پلاس وان بود، کمپانی که توسط معاون ارشد سابق شرکت Oppo راه اندازی شد و یک شب توجه دنیا را به خودش معطوف داشت. Pete Lau مدیر عامل وان پلاس پیش از عرضه ی محصول شرکتش اعلام کرد تلفن هوشمند تولیدی آنها تلاش دارد بهترین طراحی و سخت افزار را با قیمتی بسیار کم به کاربران ارائه کند، کاری که از عهده ی سایر تولید کنندگان بر نمی آید.
نکته قابل توجه و شگفتی ساز این بود که وان پلاس در زمان ارائه ی محصولش یعنی وان پلاس وان به همه ی وعده هایی که داده بود عمل کرد و تلفن هوشمندی پرچمدار، از نظر اقتصادی قابل قبول و از نظر طراحی جذاب را عرضه کرد که عمر باتری مناسبی داشت و دوربینش نیز کاملاً کارآمد بود.
تنها بخش منفی قضیه سختی های پیرامون تهیه موبایل مورد بحث بود. وان پلاس خودش را به یک سیستم دعوتنامه ای محدود کرد و فقط تعداد مشخصی سفارش را پذیرفت. این کمپانی ثابت کرده است می تواند محصولاتی کارآمد، جذاب، کاربرد پسند و البته به صرفه از نظر اقتصادی تولید نماید و حالا تنها بحث توسعه اش و ورود به بازار جهانی به شکل گسترده باقی مانده، اتفاقی که در صورت رخ دادش شاید بتواند برندهای بزرگ را نگران کند.

اپل و ضعف های موجود در طراحی اولین فبلتش

مدتی بود که بسیاری می گفتند اپل باید تلفن های هوشمندی با اندازه ی بزرگتر تولید و عرضه نماید، این بحث دقیقاً از زمانی شروع شد که کاربران با گذشت زمان و تجربه ی نمایشگرهای بزرگتر بر روی محصولات سایر کمپانی های مختلف به مزایای در اختیار داشتن چنین صفحه نمایش هایی پی بردند.
اپل در ابتدا در مقابل خواست کاربران مقاومت نشان می داد و سعی می کرد بر مبنای سیاست های پیشین خودش پیش رود، اما عاقبت طلسم شکسته شد و اهالی کوپرتینو نیز از آیفون ۶ پلاس با صفحه نمایش بزرگتر پرده برداشتند.

مروری بر اتفاقات پیرامون تلفن های هوشمند پرچمدار عرضه شده در سال ۲۰۱۴ (1)

آیفون ۶ و ۶ پلاس از نظر طراحی هنوز هم جز زیباترین ها هستند، اما عده ای نیز بر این باورند اپل بر سنت های پیشین طراحیش پافشاری داشته و با واقعیت هایی در مورد تولید تلفن های هوشمند بزرگتر کنار نیامده است.
مثلاً ارائه ی شیوه ای که بتوان از فبلت توسط یک دست در زمان ضرورت کمک گرفت برای بسیاری از کاربران حائز اهمیت است و همین کاربران معتقدند راهکار ارائه گشته توسط اپل و تحت عنوان Reachability mode به قدر کافی کارآمد و البته خلاقانه و مناسب نیست. کره ای ها در محصولاتی مانند G3 و یا نوت ۴ به مراتب بهتر عمل کرده و راه حل های کاربر پسند تری عرضه کرده اند که این مسئله شاید از تجربه های پیشین آنها در تولید فبلت ناشی شده باشد.
در محصولات سامسونگ و ال جی تصویر ارائه شده بر روی نمایشگر کوچک تر شده و در یک لبه ی تلفن قرار می گیرد اما اپل در iOS و در وضعیت Reachability به شکل نه چندان خوشایندی صفحه نمایش را نصف می کند و محتوا را از بالای آن به وسط و پایین می آورد.
یکی دیگر از ضعف های موجود در طراحی آیفون این است که اپل هنوز هم خودش را ملزم به عرضه ی باریک ترین محصولات بازار می داند. این الزام شاید بازاریابی موبایل تولید شده را آسان تر نماید اما در کاربرد پذیریش به شکل قابل توجهی اثر گذار خواهد بود.
اگر نگاهی به بررسی های صورت پذیرفته در مورد آیفون ۶ پلاس داشته باشید بسیاری معتقد بوده اند نازکی این موبایل و البته لبه های گرد و بدنه ی فلزی جذابش سبب می شود به آسانی از دست سر بخورد و به زمین بیافتد و این مسئله ممکن است برای کاربران آزار دهنده باشد، مگر اینکه از قاب های ویژه ای که برای آن تولید شده کمک گرفته شود. البته این همان مشکلی است که پیش از این در مورد HTC One نیز عنوان شده بود.
در سوی دیگر موبایل هایی مانند موتو ایکس و… بر حسب تجربه های پیشین تولید کنندگان و برای غلبه بر همین مسئله از یک قوس ارگونومیک در پشت خود بهره گرفته اند تا علاوه بر افزوده شدن به جاذبه های ظاهریشان در دست کاربران نیز بهتر جای بگیرند.
اگر یادتان باشد تا پیش از معرفی آیفون ۶ پلاس تصاویر زیادی در اینترنت منتشر شد که سعی می کردند شکل ظاهری این فبلت را حدس بزنند و در بسیاری از این عکس ها محصول مورد بحث با یک قوس در پشتش ترسیم شده بود. تقریباً همگان امیدوار بودند اپل اصول ارگونومیک را در طراحی محصول تازه اش رعایت کند ولی این مسئله فعلاً محقق نشده است.

آیفون هایی که خم می شدند

مروری بر اتفاقات پیرامون تلفن های هوشمند پرچمدار عرضه شده در سال ۲۰۱۴ (1)

تلاش و اصرار اپل برای ارائه محصولات و تلفن های هوشمندی که دارای ضخامت چندانی نباشند به چالشی دیگر نیز برای این شرکت ختم شد که کاربران تگ #bendgate را به آن در شبکه های اجتماعی اختصاص دادند.
به یکباره موجی در شبکه های مذکور توسط کاربرانی خشمگین راه افتاد که همگی معتقد بودند بدنه آیفون ۶ پلاس به راحتی ممکن است دچار خمیدگی شود. البته تراژدی بزرگتر وقتی رخ داد که کاربران حتی ۶ پلاس های سالم را نیز در مقابل دوربینشان و بدون هیچ علتی خم می کردند تا اپل را که حاضر نبود ضعف محصولش را بپذیرد به زانو در آورند.
ناگفته نماند برخی افراد کارهای عجیبی نیز صورت دادند، مثلاً نوجوانی ۱۶ ساله به یک فروشگاه اپل در شهر لندن رفت و شروع به خم کردن آیفون های ۶ پلاس موجود در آن کرد و سپس فیلمی که از اینکار تهیه شده بود را بر روی اینترنت قرار داد.
اپل بیکار ننشست و بحران را به بهترین شکل ممکن مهار کرد. این کمپانی سیاستی را در فروشگاه های خود اعمال نمود که بر مبنای آن هر کاربری آیفون ۶ خم شده خود را می توانست بدون قید و شرط عوض کند و البته این قانون همین امروز هم وجود دارد تا دیگر گلایه ای باقی نمانده باشد، هر چند گفته می شود اهالی کوپرتینو به صورت مخفیانه تلاش کرده اند تا در تولیدات بعدی سری ۶ پلاس ضعف های پیشین طراحی را کامل برطرف کنند.
شاید بزرگترین خورده ای که می شود به اپل گرفت برخوردش در قبال بحران پیش آمده با رسانه ها بود، این شرکت تقریباً ترجیح داد توضیح خاصی ارائه نکند و سکوت پیشه نماید و یا به نوعی جریان های خبری و رسانه ها را نادیده گرفت

منبع : digiato.com

arman shiri

قلب انسان

قلب چیست و چگونه کار می کند؟ 

قلب اساسا یک پمپ عضلانی توخالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگرچه قلب بزرگتر از مشت دست نیست ؛ ولی در طول دوران عمر در حدود 300 میلیون لیتر خون را پمپ می کند. رگ های بزرگ خون که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و سراسر بدن می برند و باز می گردانند.
قلب در موجودات مختلف است. 
برای مثال قلب ماهی دو حفره ای است ولی قلب انسان چهار حفره دارد که در ادامه به آن بحث خواهیم کرد.

قلب انسان

قلب انسان همان طوری که قبلا اشاره شد چهار حفره دارد و دارای 2 دهلیز و 2 بطن است.خون در قلب انسان به دو مسیر پمپاژ می شود مسیر اول که مسیر گردش خون کوتاه است، در سمت راست قلب خون از سیاهرگ های زیرین و زبرین وارد دهلیز راست می شود و سپس از طریق دریچه سه لختی که دربین دهلیز و بطن راست قرار دارد وارد بطن شده و بر اثر انقباض بطن از طریق سرخرگ ششی (تنه ریوی) به شش ها برده می شود و خون در شش ها به تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن با هوای داخل شش ها می پردازد و سپس خون تصفیه شده دوباره توسط سیاهرگی وارد قلب می شود ولی این بار به قسمت چپ قلب وارد می شود یعنی ابتدا وارد دهلیز چپ و سپس توسط دریچه میترال وارد بطن چپ می شود و با نقباض بطن خون وارد آئورت (بزرگترین سرخرگ بدن) می شود و در تمام قسمت های بدن خون در رگ ها و مویرگ ها حرکت می کند و در مویرگ ها در میان سلول های بدن جریان می یابد و مواد و اکسیژن و دی اکسید کربن و سایر مواد را با سلول ها مبادله می کند.(به وسیله فشار تراوشی و اسمزی)
قلب از سه نوع ماهیچه به نامهای ماهیچه آندوکارد میوکارد و پریکارد تشکیل شده است که میوکارد ماهیچه قابل انقباض قلب را تشکیل می دهد.آندوکارد لایه پوششی حفره های دهلیز و بطن است و پریکارد پوشش آبشامه قلب را می سازد. علاوه بر ماهیچه های فوق نوع دیگری از بافت به نام بافت گرهی در قلب وجود دارد.
بافت گرهی محل اصلی زایش تحرکات و انقباض های قلب است.
دو نوع بافت گرهی در قلب وجود دارد: بافت گرهی پیشاهنگ و بافت گرهی دهلیزی بطنی. گره پیشاهنگ در دهلیز راست و زیر بزرگ سیاهرگ زبرین قرار دارد و محل اصلی زایش انقباض های قلب می باشد و با تولید پیام هایی، این پیام ها به سمت گره دهلیزی بطنی که در بین بطن و دهلیز قرار دارد می روند و به ایت ترتیب در تمام قسمت های قلب پخش شده و باعث انقباض آن می شود و به این ترتیب می شود که قلب انقباض یافته و خون را به داخل سرخرگ ها انتقال می دهد.
انقباض دهلیز و انقباض بطن و استراحت قلب به ترتیب 1/0 3/0 و 4/0 ثانیه طول می کشد.جالب است بدانید قلب ما با هر انقباض 140 میلی لیتر خون را وارد سرخرگها می کند.
نکته قابل توجه این است که با وجود اینکه سلولهای قلب دائما با خون موجود در قلب ارتباط دارند اما با این حال از آن برای تامین نیازهای خود استفاده نمی کنند و به جای آن از خون رگهای خاصی که در بین سلولهای قلب منشعب می شوند استفاده می کنند .

آناتومی قلب 

این عضو مخروطی شکل بصورت کیسه‌ای عضلانی تقریبا در وسط فضای قفسه سینه (کمی متمایل به جلو و طرف چپ) ابتدا در دل اسفنج متراکم و وسیعی مملو از هوا یعنی ریه‌ها پنهان شده و سپس توسط یک قفس استخوانی بسیار سخت اما قابل انعطاف مورد محافظت قرار گرفته است. ابعاد قلب در یک فرد بزرگسال حدود 6x9x12 سانتیمتر و وزن آن در آقایان حدود 300 و در خانمها حدود 250 گرم (یعنی حدود 0.4 درصد وزن کل بدن) می‌باشد. 
قلب توسط یک دیواره عضلانی عمودی به دو نیمه راست و چپ تقسیم می‌شود. نیمه راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمه چپ مربوط به خون سرخرگی است. هر یک از دو نیمه راست و چپ نیز مجددا بوسیله یک تیغه عضلانی افقی نازکتر به دو حفره فرعی تقسیم می‌شوند. حفره های بالایی که کوچکتر و نازکتر هستند بنام دهلیز موسوم بوده و دریافت کننده خون می‌باشند. حفره‌های پایینی که بزرگتر و ضخیم‌ترند بطن های قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضاء بدن پمپ می‌کنند. پس قلب متشکل از چهار حفره است: دو حفره کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ ) و دو حفره بزرگ در پایین (بطنهای راست و چپ). 

شریانهای کرونری 

شریانهای کرونری از آئورت بیرون می‌آیند. آئورت ، شریان یا سرخرگ اصلی بدن می‌باشد که از بطن چپ ، خون را خارج می‌سازند. شریانهای کرونری از ابتدای آئورت منشا گرفته و بنابراین اولین شریانهایی هستند که خون حاوی اکسیژن زیاد را دریافت می‌دارند. دو شریان کرونری (چپ وراست ) نسبتا کوچک بوده و هر کدام فقط 3 یا 4 میلیمتر قطر دارند. 
این شریانهای کرونری از روی سطح قلب عبور کرده و در پشت قلب به یکدیگر متصل می‌شوند و تقریبا یک مسیر دایره‌ای را ایجاد می‌کنند. وقتی چنین الگویی از رگهای خونی قلب توسط پزشکان قدیم دیده شد، آنها فکر کردند که این شبیه تاج می‌باشد به همین دلیل کلمه لاتین شریانهای کرونری (Coronary یعنی تاج) را به آنها دادند که امروزه نیز از این کلمه استفاده می‌شود. از آنجایی که شریانهای کرونری قلب از اهمیت زیادی برخوردار هستند، پزشکان تمام شاخه‌ها و تغییراتی که می‌تواند در افراد مختلف داشته باشد را شناسایی کرده‌اند. شریانهای کرونری چپ دارای دو شاخه اصلی می‌باشد که به آنها اصطلاحا نزولی قدامی و شریان سیرکومفلکس یا چرخشی می‌گویند و این شریانها نیز به نوبه خود به شاخه‌های دیگری تقسیم می‌شوند. 
این شریانها ، باعث خونرسانی به قسمت بیشتر عضله بطن چپ می‌شوند. بطن چپ دارای عضلات بیشتری نسبت به بطن راست می‌باشد زیرا وظیفه آن ، تلمبه کردن خون به تمام قسمتهای بدن است. شریانهای کرونری راست ، معمولا کوچکتر بوده و قسمت زیرین قلب و بطن راست را خونرسانی می‌کند . وظیفه بطن راست تلمبه کردن خون به ریه‌ها می‌باشد. شریانهای کرونری دارای ساختمانی مشابه تمام شریانهای بدن هستند اما فقط در یک چیز با آنها تفاوت دارند که فقط در زمان بین ضربانهای قلب که قلب در حالت ریلکس و استراحت قرار دارد، خون دراین شریانها جریان می‌یابد. 
وقتی عضله قلب منقبض می‌شود، فشار آن به قدری زیاد می‌شود که اجازه عبور خون به عضله قلب را نمی‌دهد، به همین دلیل قلب دارای شبکه موثری از رگهای باریک خونی است که تمام نیازهای غذایی و اکسیژن رسانی آن را به خوبی برآورده می‌کند. در بیماران کرونری قلب ، شریانهای کرونری تنگ و باریک می‌شوند و عضلات قلب از رسیدن خون و اکسیژن به اندازه کافی محروم می‌گردند. (مانند هنگامی که که یک لوله آب به دلایل مختلفی تنگ شود و نتواند به خوبی آبرسانی کند). 
در این صورت ، در حالت استراحت ممکن است اشکالی برای فرد ایجاد نشود ،, اما وقتی که قلب مجبور باشد کار بیشتری انجام دهد و مثلا شخص بخواهد چند پله را بالا برود، شریانهای کرونری نمی‌توانند بر اساس نیاز اکسیژن این عضلات ، به آنها خون و اکسیژن برسانند و در نتیجه شخص در هنگام بالا رفتن از پله‌ها دچار درد سینه و آنژین قلبی می‌گردد. در چنین مواقعی اگر فرد کمی استراحت کند، درد معمولا از بین خواهد رفت. اگر یک شریان کرونری به علت مسدود شدن آن توسط یک لخته خون ، به طور کامل جلوی خونرسانی‌اش گرفته شود، قسمتی از عضله قلب که دیگر خون به آن نمی‌رسد، خواهد مرد و این یعنی سکته قلبی.

ضربان قلب

همان‌گونه که می‌دانید قلب نوعی تلمبه است. خون به وسیله آن در بدن جریان می‌یابد و زندگی را برای جاندار مسیر می‌سازد. اما چه تلمبه حیرت‌زایی! قلب در هر تپش تقریبا صد سانتی‌متر مکعب خون را در بدن پخش می‌کند. روزانه حدود 10 هزار لیتر خون به وسیله این تلمبه در درون رگ‌های هدایت می‌شود. در مدت عمر متوسط یک انسان شاید 250 میلیون لیتر خون به وسیله قلب، تلمبه زده شود. طول مدت هر تپش قلب انسان، کمی بیش از هشت‌دهم ثانیه است. بنابراین،‌ قلب روزی صدهزار بار می‌‌تپد و در فاصله هر یک تپش به مدتی برابر زمان یک تپش،‌ به استراحت می‌پردازد. پس قلب روزانه حدود 6 ساعت آرامش دارد. این که می‌گوییم «تپش» قلب، مقصودمان بسته و باز شدن آن است؛ یعنی انقباض و انبساط آن. تلمبه قلب در حالت انقباض (بسته شدن) خون را بیرون می‌راند؛ اما در حالت انبساط (باز شدن) خون را به درون قلب می‌کشد. البته گمان نکنید که این کار به سادگی مثلا باز و بسته شدن مچ دست صورت می‌گیرد. خیر؛ بلکه انقباض قلب به‌صورت نوعی موج از پایین قلب شروع شده، تا به بالای آن حرکت می‌کند. اکنون باید دید عامل این تپش چیست؟ به سخن دیگر، چه چیز سبب ادامه تپیدن قلب است؟ آیا انقباض و انبساط آن یک عامل خارجی دارد، یا از درون خود قلب برمی‌آید؟ این مساله یکی از جالب‌ترین پرسش‌ها در زیست‌شناسی است که در پاسخ آن هنوز بسی ابهام وجود دارد. با این وصف،‌ اکنون برایتان آزمایشی را تعریف می‌کنم که از صدها سال پیش،‌ دانشمندان با آن آشنا بوده‌اند. فرض کنید تخم مرغی را حدود 24 ساعت در ماشین جوجه‌کشی حرارت دهیم، حال اگر آن را بشکنیم و با ذره‌بین به درون آن بنگریم، خواهیم دید که سلول‌هایی که قرار است بعدا قلب جوجه را تشکیل دهند، از هم‌اکنون می‌تپند. آری،‌ این یاخته‌ها از هم‌اکنون که هنوز قلبی درست نشده است،‌ تپش را آغاز کرده‌اند! باز فرض کنید این سلول‌ها را برداریم و در یک مدیوم ـ یعنی «ماده کشت مخصوص» ـ پرورش دهیم. خواهیم دید که قلب رشد می‌کند و سپس اگر آن را به شش قسمت برش دهیم، باز خواهیم دید که هر قسمت آن تا مدتی عمل «انقباض» را انجام می‌دهد. دلیلش چیست؟ ما نمی‌دانیم؛ فقط این را می‌توانیم بگوییم که قلب دارای این ویژگی است که به‌طور خودکار می‌تواند عمل باز و بسته شدن را انجام دهد. نتیجه آنکه تپیدن دایمی قلب هنوز از معماهای زندگی است!

غذاهای مفید و مضر برای قلب

بیماری کرونر(1) قلبی به صورت مشکلاتی از قبیل دردهای آنژینی و انفارکتوس ( حمله قلبی) بروز می کند. آنچه که سبب بروز بیماری قلبی می شود، تشکیل تدریجی رسوب های چربی یا پلاک ها در لایه داخلی دیواره سرخرگ ها می باشد. این رسوب ها سبب محدود کردن عبور جریان خون می شوند که این پدیده را تصلب شرایین یا سخت شدن رگ ها (آترواسکلروز) می نامند.
دراین بیماری هیچ علامت واضحی وجود ندارد، اما زمانی که آسیب به سرخرگ ها جدی شده و جریان خون به قلب محدود شود، سبب بروز درد خواهد شد .
مسدود شدن کامل یک سرخرگ خون رسان به قلب، منجر به حمله قلبی ناگهانی و کشنده می شود
. روش های متداول جهت پیشگیری از تصلب شرایین، شامل کاهش فشار خون ، دریافت رژیم غذایی کم چربی ، کاهش وزن اضافی و ترک سیگار می باشد. به برخی افراد نیزجهت کاهش کلسترول خون ، دارو داده می شود. 
تحقیقات نشان می دهند که ارتباط مستقیمی میان رژیم غذایی و بیماری قلبی وجود دارد و با دریافت یک رژیم غذایی سالم می توان سلامتی قلب و دستگاه گردش خون را حفظ کرد.

چه غذاهایی برای قلب مفید هستند؟

- کلم برگ، کلم قرمز، گل کلم، کلم بروکسل، کلم بروکلی، شلغم، چغندر، اسفناج، مارچوبه ، لوبیا سبز، نخود سبز، لویبا قرمز، لویبا چشم بلبلی ، نخود خشک وعصاره مخمر دارای ویتامین های گروه ب خصوصا" اسید فولیک هستند. تحقیقات متعددی نشان داده اند که اسید فولیکی که به طورطبیعی درموادغذایی یافت می شود، می تواند سبب کاهش ماده ای درخون به نام " هموسیستئین "(2) شود و به این ترتیب از ابتلا به تصلب شرایین پیشگیری می کند. 
دانشمندان براین باورند که این ماده مستقیما به دیواره رگ ها آسیب می رساند و سبب تشکیل رسوب های چربی می شود. تخمین زده شده است که افزایش دریافت روزانه اسید فو لیک به میزان100 میکروگرم، سبب کاهش مرگ های مرتبط با بیماری کرونر قلبی به میزان 7 درصد در مردان و 5 درصد در زنان می شود.
- درجوامعی که مقادیر فراوانی از ماهی های روغنی را مصرف می کنند ، مشاهده شده است که شیوع بیماری های کرونر قلبی کمتر از جوامعی است که مقدار کمی ماهی مصرف می کنند. ماهی های روغنی از قبیل : ماهی خالمخالی، آزاد و سایر ماهی ها از قبیل قباد، حلوا، شیر، کیلکا و اوزون برون دارای اسیدهای چرب مفیدی می باشند.
دانشمندان معتقدند که این مواد باعث کاهش خطر انعقاد خون و همچنین ممانعت از افزایش چربی های مضر خون می شوند.
مصرف ماهی حداقل 3 بار درهفته ، برای افرادی که دارای سابقه بیماری قلبی و همچنین افرادی که مایل به پیشگیری از ابتلا به این بیماری هستند، توصیه می شود.
- جو دو سر، حبوبات ، سیب وگلابی؛ غنی از فیبر محلول(3) هستند که به کاهش سطوح کلسترول خون کمک می کنند. سیر نیز اثر مشابهی دارد. افزایش کلسترول خون ، به خصوصLDL کلسترول ( کلسترول بد )، یکی ازعوامل عمده بروز تصلب شرایین است . مصرف منظم چنین غذاهایی به کاهشLDL( کلسترول ) کمک می کند.
- روغن زیتون ، روغن کانولا، مغزها و دانه ها حاوی نوعی از اسیدهای چرب به نامMUFA( اسیدهای چرب غیر اشباع ) هستند که به کاهش سطوحLDL– کلسترول کمک می کنند.
- میوه ها و سبزی ها ، حاوی ویتامین های آنتی اکسیدان ( ضد سرطان ) ، مواد معدنی و مواد مغذی مفیدی هستند که سبب متوقف کردن آسیب ناشی از عمل مواد سرطان زا به دیواره سرخرگ ها می شوند.
مصرف حداقل روزانه 3 واحد از این غذاها توصیه می شود. سه چهارم لیوان آب میوه یا سبزی ها به عنوان یک واحد محسوب می شود که معادل یک عدد میوه متوسط یا یک لیوان سبزی خرد شده خام یا نصف لیوان پخته است.

سیر

براساس تحقیقات با وجود آن که سیر بوی مطلوبی ندارد و بسیاری از افراد از آن فرار می کنند ، اما تحقیقات جدید دانشمندان انگلیسی نشان می دهد ، بوی سیر برای سلامت قلب خوب است و عملکرد قلب را بهبود می بخشد.
براساس تحقیقات دانشمندان دانشگاه آلابامای بیرمنگام انگلیس علت تاثیر مثبت سیر بر قلب انسان ، آن است که سیر ماده ای به نام الوسین داردکه تکثیر می شود و از ترکیبات آن سولفور تولید می شود و سولفور نیز بوی دهان را تغییر می دهد.
بر اثرکنش و واکنش این ماده با سلول های قرمز خون ، دی اکسید سولفور تولید می شود و دی اکسید سولفور نیز به روانسازی جریان خون در قلب کمک می کند.

میوه ها

میوه هایی مانند طالبی، موز و پرتقال برای سلامت قلب موثرند
به عقیده دانشمندان اغلب بیماران قلبی روزانه چندین دارو مصرف می کنند که موجب دفع پتاسیم از بدنشان می شود و چون کمبود این ماده مغذی می تواند با حملات قلبی همراه باشد، خوردن مواد غذایی که منبع پتاسیم هستند، بسیار ضروری است.
از آنجایی که کلسترول ، فشار خون و هموسیستین بالا، زمینه ساز بروز بیماری های قلبی هستند، مصرف طالبی به دلیل دارا بودن مواد مغذی که برای کنترل این سه عامل مورد نیاز است، مفید بوده و در حفظ سلامت قلب موثر شناخته شده است.
مطالعات نشان داده است مصرف یک فنجان آب طالبی در روز به میزان 25 درصد احتمال بروز فشار خون را کاهش می دهد. طالبی یکی از بهترین میوه ها برای حفظ سلامت قلب است.
همچنین بررسی ها نشان داده است افرادی که ویتامین C، بتا کاروتن و اسید فولیک را در مقادیر مورد نیاز دریافت می کنند، سطح این ترکیب در خونشان پایین تر است. بطوری که خوردن مواد غذایی که منابع این مواد مغذی محسوب می شوند، در مدت 4 هفته به میزان 11درصد، سطح این فاکتور را کاهش داده است.
گفتنی است ویتامین C بالایی که در طالبی وجود دارد به همراه بتا کاروتن، احتمال بروز سرطان هایی نظیر سرطان ریه، سینه، مثانه، روده بزرگ، معده و لوزالمعده را در افراد مستعد کاهش می دهد. این دو ماده مغذی (ویتامین C و بتاکاروتن) با فعالیت آنتی اکسیدانی که دارند، از فعالیت تخریبی رادیکال های آزاد جلوگیری کرده و مانع تشکیل غدد سرطانی می شوند.

لبنیات

اگر از آن آدم‌هایی هستید که شیر و پنیرتان هرگز ترک نمی‌ شود، از شنیدن این خبر خوشحال خواهید شد، این که محققان متوجه شده‌اند افرادی مثل شما، نسبت به سایر افراد، چند قدم از سکته قلبی و مجموعه علائم هشداردهنده آن دور هستند.
اگر بخواهید دقیق‌تر بدانید، قضیه از این قرار است که سندرمی وجود دارد به نام "سندرم متابولیک". 
این سندرم، مجموعه علائمی است که اگر فرد چند تای آن را داشته باشد، باید فکری به حال خودش بکند و بیشتر مراقب باشد، چون می ‌تواند نشان ‌دهنده خطر قریب ‌الوقوع بیماری قلبی و سکته در او باشد. 

علائم سندرم متابولیک

علائم سندرم متابولیک،عبارتند از: فشار خون بالا ، تری‌گلیسیرید بالا ، کلسترول خوب یا همان HDL پایین، قند خون بالا و همین طور چاقی شکمی.
حالا می ‌توانیم اصل خبر را، به گزارش رویترز، دوباره مرور کنیم: کسانی که روزانه شیر می‌ خوردَند، به نسبت کسانی که "به ندرت" به‌ آن رغبت نشان می ‌دادند، 62 درصد کمتر احتمال دارد که به سندرم متابولیک دچار شوند. این نتایج، از بررسی 2 هزار و 400 مرد میانسال بریتانیایی، به مدت حدود 20 سال به دست آمده است. 
نتایج مشابهی هم در مورد مصرف پنیر و ماست به دست آمده و این خوراکی‌ها هم همین فایده را داشته‌اند.
جالب است از سرنوشت افرادی که در این مطالعه دچار سندرم متابولیک شده‌اند، خبر داشته باشیم. این افراد 79 درصد بیشتر از سایرین دچار حمله قلبی شدند، 4 برابر جمعیت نرمال جامعه دچار دیابت یا بیماری قند شدند و احتمال فوتشان در عرض این 20 سال،46 درصد بیشتر از سایرین بود. 
این بررسی‌ها، در دانشگاه "کاردیف" انگلستان انجام شده و نتایج آن در نشریه " اپیدمیولوژی بهداشت جامعه "چاپ شده است. البته این مطالعه ثابت نمی‌ کند که با مصرف لبنیات، قطعاً به علائم سندرم متابولیک دچار نمی‌ شوید. 
این نتایج تنها نشان‌ دهنده نوعی رابطه بین این دو موضوع است که برای اثبات قطعی نوع این رابطه، باید مطالعات بالینی و مداخله‌ای بیشتری صورت گیرد. با این حال، از آنجا که به دلایل گوناگون، مصرف لبنیات مفید شناخته شده است، می‌ توانیم از همین الان آن را به عنوان یک توصیه جدی برای همه مطرح کنیم.
در مطالعات قبلی هم نقش لبنیات در پیشگیری از انواع بیماری‌ها بررسی شده و نتایج مشابهی به دست آمده است. به عنوان مثال چندی پیش، محققان آمریکایی گزارش دادند که افرادی که روزانه مقادیر بالایی از مواد حاوی کلسیم و ویتامین D استفاده می ‌کنند، 18 درصد کمتر از بقیه احتمال دارد که دچار دیابت نوع 2 شوند و همان طور که می ‌دانیم، لبنیات گوناگون سرشار از این دو ماده حیاتی هستند.
اما شیر و لبنیات، از چاقی هم تا حدی پیشگیری می ‌کنند. همان طور که می‌ دانیم، اکثر آنها حاوی مقادیر قابل ‌‌ملاحظه‌ای کلسترول هم هستند. پس چطور است که افرادی که از این خوراکی‌ها می‌ خورند، کمتر چاق می ‌شوند و حتی چربی خون‌شان هم بیشتر از بقیه تحت‌ کنترل است؟ هنوز راز این معما گشوده نشده، حتی جالب است اگر به این نکته دقت کنیم که حذف چربی لبنیات هم تأثیری در کاهش وزن افراد نداشته است. 
مطالعات انجام شده نشان می ‌دهد که اگر فرد چاق بخواهد با کم کردن چربی لبنیات مصرفی‌اش، مقدار کالری دریافتی‌اش را کم کند، فایده چندانی نخواهد برد و این موضوع کمکی در کاهش وزن او نمی ‌کند. بنابراین بهتر است از حجم غذاهای سرخ‌شده و آماده‌اش کم کند تا از چربی لبنیات مصرفی‌اش.
شاید همه این تأثیرات را بتوان به ترکیب مواد مغذی موجود در لبنیات نسبت داد. شاید همین ترکیب اسرارآمیز باشد که از لبنیات معجونی ساخته که بتواند بیشترین فایده و کمترین ضرر را برای ما داشته باشد.

از چه غذاهایی باید پرهیز کنیم ؟

گوشت و فرآورده های آن، لبنیات پرچربی و کره ، دارای مقادیر زیادی نوعی چربی هستند که باعث افزایش سطوحLDL ( کلسترول ) درخون می شوند. در بیماریهای قلبی مصرف این غذاها را باید به حداقل رساند. 
همچنین مصرف کیک و بیسکویت به علت نوع چربی به کار رفته در آنها، سبب افزایش سطحLDL (کلسترول ) می شود .
انواع غذاها و سوپ های آماده ی مصرف و یا کنسرو شده ، غذاهای بیرون از منزل ، سوسیس و کالباس و گوشت های نمک سود شده و کلا" گوشت و فرآورده های آن و همچنین تنقلات شور سرشار از نمک ( سدیم کلراید) هستند. دریافت زیاد سدیم با فشار خون بالا ارتباط دارد که از عوامل خطر موثر در بروز بیماری قلبی است. کاهش مصرف این نوع غذاها و نمک طعام سر سفره به کاهش فشار خون کمک می کند.

بیماری های قلبی

گرفتگی رگهای قلب
بیماری سرخرگهای قلب(آترواسکلروز سرخرگ های قلب عبارت است از تصلب و باریک شدن فضای داخل سرخرگهای قلب. قلب ۳ سرخرگ اصلی دارد. زمانی که هر کدام یا همگی تنگ شوند، آنها دیگر نمیتوانند اکسیژن کافی به سلولهای قلب برسانند. این بیماری مردان و زنان بالای ۴۰ سال را متأثر میسازد، اما پیش از یائسگی در زنان کمتر شایع است. 
علایم شایع 
مراحل اولیه: 
ـ اغلب بدون علامت است. 
مراحل بعدی: 
ـ آنژین صدری (احساس سوزش، فشردگی، سنگینی، یا گرفتگی در قفسه سینه که ممکن است به بازوی چپ، گردن، فک، یا کتف گسترش پیدا کند). 
علل بیماری
  • سیگار کشیدن
  • بالا بودن فشارخون
  • سابقه خانوادگی بیماری سرخرگهای قلب، دیابت، فشار خون بالا، یا آترواسکلروز
  • تغذیه نامناسب، خصوصاً وجود چربی زیاد در رژیم غذایی
  • سابقه حمله قلبی یا سکته مغزی
  • ورزش نکردن
  • شخصیت تهاجمی یا ناشکیبا
  • اضافه وزن
  • استفاده مداوم از روغنهای نباتی مایع و جامد که چربیهای مضر در بدن تولید کرده و باعث گرفتگی رگها میشوند.
  • مصرف نکردن روغنهای طبیعی مانند روغن گاوی، روغن زیتون و مواد طبیعی
    استفاده از شیرینیجات، خوراکیها و مواد غیر طبیعی مانند پیتزا، شیرینی، شکلات و ...
  • افزایش کلسترول یا LDL (لیپوپروتیئن با چگالی کم ـ کلسترول بد) و یا کاهش HDL (لیپوپروتئین با چگالی زیاد ـ کلسترول خوب) در خون 
    عوارض احتمالی 
    انفارکتوس قلب (مرگ سلولهای عضله قلب در اثر نرسیدن خون به حد کافی) که زندگی را در معرض تهدید قرار میدهد. 
    فعالیت 
    یک برنامه ورزشی روزانه و در حد متوسط داشته باشید. از فعالیتهای جنسی مستمر و پشت سز هم پرهیز کنید. . 
    رژیم غذایی 
    ـ رژیم غذایی دارای چربی کم (اما با روغنهای طبیعی)
    سکته قلبی ( MI )
    تعریف 
    یک حمله قلبی (سکته قلبی) زمانی رخ می دهد که یک منطقه از عضله قلب به علت نرسیدن اکسیژن کافی به آن محل دچار صدمه دائمی یا مرگ شود.
    علل،شیوع ،و عوامل خطر 
    بیشتر حملات قلبی توسط یک لخته که یکی از رگهای کرونر را مسدود می کند (رگهای خونی که خون و اکسیژن را به عضله قلب می رسانند) ایجاد می شوند.لخته معمولاًدر یک رگ کرونر که قبلاً بعلت تغییرات آترواسکلروز باریک شده ،تشکیل می شود.پلاک آترواسکلروزی داخل دیواره رگ گاهی ترک بر می دارد و این امر تشکیل لخته را ،که ترومبوز نیز نامیده می شود،شروع می کند.
    لخته درون رگ کرونری جریان خون و اکسیژنرسانی به عضله قلبی را مختل می کند،که سبب مرگ سلولهای قلبی در آن ناحیه می شود.ماهیچه قلبی آسیب دیده توانایی خود برای انقباض را از دست می دهد،و عضله قلبی باقیمانده برای جبران منطقه آسیب دیده واردعمل خواهد شد.
    گاهی ،استرس شدید ناگهانی می تواند یک حمله قلبی را شروع کند.
    تخمین دقیق شیوع حملات قلبی دشوار است زیرا حدود 200,000 تا 300,000 بیمار هر ساله در آمریکا قبل از رسیدن به خدمات پزشکی می میرند.تخمین زده می شود که تقریباً 1 میلیون بیمار هر ساله با حمله قلبی به بیمارستان مراجعه می کنند.
    عوامل خطر برای بیماری عروق کرونرو حمله قلبی شامل:
    • سیگار
    • فشار خون بالا
    • چربی زیاد رژیم غذایی
    • کنترل نامناسب کلسترول خون ،بویژه LDL ("کلسترول بد") بالا و HDL ("کلسترول خوب")پایین
    • بیماری قند خون
    • جنس مذکر
    • سن
    • وراثت
    بسیاری فاکتورهای خطر نامبرده به اضافه وزن مربوط است.
    عوامل خطر جدید تری برای بیماری عروق کرونر در چند سال گذشته مشخص شده اند.این عوامل شامل هموسیستئین بالا ،CRP (C-reactive protein)،و سطح فیبرینوژن است. هموسیستئین یک اسید آمینه است. CRP با واکنشهای التهابی مرتبط است،و فیبرینوژن یک جزء سیستم انعقادی خون است. هموسیستئین بالا با مشتقات اسید فولیک قابل درمان است.تحقیقات همچنان در مورد ارزش عملی این فاکتورهای جدید ادامه دارد.
    حملات قلبی مسئول 1 از هر 5 مرگ می باشد.این بیماری یک علت عمده مرگ ناگهانی در بالغین است.
    علائم 
    درد سینه پشت جناق(استخوان وسط سینه) یک علامت عمدۀ حملۀ قلبی است،ولی در بسیاری افراد ،بخصوص در افراد مسن و بیماران دیابتی درد ممکن است ناچیز یا حتی اصلاً وجود نداشته باشد(بنام "حملۀ قلبی خاموش").اغلب درد از ناحیه سینۀ شما به بازوها یا شانه؛گردن؛دندانها؛ فک؛ شکم یا پشت انتشار می یابد.گاهی اوقات درد تنها در یکی از این نواحی احساس می شود .
    درد بطور معمول بیش از 20 دقیقه طول می کشد و کاملاً با استراحت یا نیتروگلیسرین برطرف نمی شود،در حالیکه درد آنژین با هردو برطرف می شود.
    درد ممکن است شدید و زیاد یا خفیف و نامشخص باشد.درد به صورتهای زیر احساس می شود:
    • حالت فشاری یا چیز سنگین
    • نوار محکم دور سینه
    • "یک فیل روی سینه [ شما] نشسته است"
    • حالت سوء هاضمه
    سایر علائم که ممکن است به تنهایی یا همراه درد سینه باشند عبارتند از: 
    • نفس تنگی
    • سرفه
    • احساس سبکی سر-سرگیجه
    • غش کردن
    • تهوع یا استفراغ
    • تعریق،که ممکن است شدید باشد
    • احساس "نزدیک شدن به مرگ"
    • اضطراب
    نشانه ها و آزمایشات 
    در حین یک آزمایش بالینی ،پزشک معمولاً متوجه پالس سریع می شود.فشار خون ممکن است طبیعی ،بالا یا پایین باشد.در زمان سمع قفسه سینه با گوشی پزشکی،پزشک ممکن است کراکل های ریوی،سوفل قلبی ،یا سایر صداهای غیر طبیعی را بشنود. 
    تستهای زیر می توانند حمله قلبی و میزان صدمه قلبی را نشان دهند:
    • تست نوار قلب(ECG)— یک عدد یا مکرر در عرض چند ساعت
    • اکو کاردیوگرافی
    • آنژیوگرافی قلب
    • ونتریکولوگرافی هسته ای
    تستهای زیر فرآورده های ناشی از آسیب قلب و فاکتورهای مبین خطر بالای حمله قلبی را نشان دهند:
    • تروپونین آی و تروپونین تی(پروتئین های درگیر در انقباض عضلانی)
    • CPK و CPK-MB 
    • میوگلوبین سرم
    درمان
    حمله قلبی یک اورژانس پزشکی است!بستری و احتمالاً مراقبتهای ویژه مورد نیاز است.پایش مداوم نوار قلب سریعاًآغاز می شود،زیرا آریتمی های کشنده (ضربانات نامنظم قلبی) مهمترین علت مرگ در چند ساعت اول پس از حمله قلبی هستند.
    اهداف درمان شامل توقف پیشرفت حمله قلبی ،کاهش بار قلب و پیشگیری از عوارض می باشد .
    داروها و مایعات مستقیماً از راه یک کاتتر داخل وریدی به درون یک سیاهرگ تزریق می شوند.وسایل پایش متعددی ممکن است لازم باشد.یک سوند ادراری برای پایش دقیق وضع مایعات گذاشته می شود.
    معمولاً اکسیژن تجویز می شود،حتی اگر اکسیژن خون طبیعی باشد.این امر اکسیژن کافی در اختیار بافتهای بدن می گذارد و کار قلب را کم میکند.
    داروهای ضد درد
    نیترو گلیسرین وریدی یا سایر داروها برای کنترل درد و کاهش نیازقلب به اکسیژن بکار می روند.مورفین و داروهای مشابه ضد دردهای قوی هستند که ممکن است برای یک حمله قلبی تجویز شوند.
    داروهای ضد انعقادی
    اگر EKG ثبت شده حین درد قلبی بصورت"بالا رفتن قطعه ST " باشد،داروهای ترومبولیتیک(داروهای حل کننده لخته) در عرض 12 ساعت پس از شروع درد سینه ممکن است شروع شوند.این درمان ترومبولیتیک در ابتدا به صورت تزریق آرام استرپتوکیناز یا فعال کنندۀ پلاسمینوژن بافتی شروع و با تزریق وریدی هپارین دنبال می شود.
    درمان با هپارین به منظور پیشگیری از تشکیل لخته های جدید،برای 48 تا 72 ساعت ادامه می یابد.علاوه بر این وارفارین (کومادین )که خوراکی مصرف می شود ،ممکن است جهت پیشگیری از تشکیل لخته های بیشتر تجویز شود.
    درمان ترومبولیتیک برای بیمارانی که دارای خصوصیات زیر باشند مناسب نیست:
    • خونریزیهای داخل سر مثل خونریزی داخل جمجمه ای
    • اشکالات مغزی مثل تومورها یا ناهنجاریهای رگهای خونی
    • سکته مغزی در 3 ماه گذشته(یا احتمالاً بیشتر)
    • ضربه مغزی در 3 ماه گذشته
    علاوه بر این،درمان ترومبولیتیک در افرادی که شرایط زیر را داشته باشند بسیار خطرناک است:
    • پرفشاری خون شدید
    • جراحی عمده یا تصادف شدید در 3 هفته گذشته
    • خونریزی داخلی در 2-4 هفته اخیر
    • بیماری زخم پپتیک
    این درمان در خانمهای حامله و افرادی که داروهای ضد انعقادی مثل کومادین مصرف می کنند بسیار خطرناک است.
    مصرف داروهای ترومبولیتیک ممکن است با خونریزی شدید همراه شود.پزشکتان می تواند در انتخاب درمان مناسب به شما کمک کند.
    اساس معالجه یک حمله قلبی درمان ضد پلاکتی است.این درمان می تواند از تجمع پلاکتها در محل آسیب وارده به دیواره رگ خونی -- مثل پارگی در پلاک آترواسکلروزی-- جلوگیری کند.تجمع پلاکتی و انباشته شدن آنها اولین پدیده ای است که منجر به تشکیل لخته می شود.یک داروی ضد پلاکتی پر مصرف آسپرین است.دو داروی ضد پلاکتی مهم دیگر تیکلوپیدین(تیکلید) و کلوپیدوگرل(پلاویکس)هستند.
    سایر داروها
    • مسدود کننده های بتا(مثل متوپرولول،آتنولول و پروپرانولول)به منظور کاهش بار قلب و پایین آوردن فشار خون استفاده می شوند.
    • مهارکننده های آنزیم مبدل آنژیوتنسین(مانند رامیپریل،لیزینوپریل،انالاپریل، یا کاپتوپریل) برای پیشگیری از نارسایی قلب و کاهش فشار خون مصرف می شوند.
    جراحی و سایر اقدامات
    آنژیوپلاستی اورژانس کرونر ممکن است برای باز کردن شریانهای کرونر مسدود لازم باشد.این روش درمانی را می توان بجای درمان ترومبولیتیک استفاده کرد؛یا در بیمارانی که داروهای ترومبولیتیک نباید استفاده شوند ممکن است بکار رود.وسیله ای بنام استنت اغلب حین آنژیوپلاستی داخل شریان گذاشته می شود.این امر برای اطمینان بیشتر است که شریان کرونری تازه باز شدۀ بعد از جراحی همچنان باز بماند.پیوند بای‌پس عروق کرونری بصورت اورژانس ممکن است در برخی بیماران نیاز باشد.
    شواهد اخیر حاکی از آن است که استفاده از آنژیوپلاستی و استنت گذاری می تواند اولین قدم درمانی برای باز کردن شریان قلبی مسدود باشد، به شرطی که این روش در زمان مشخص در مرکز مجهز صورت گیرد.اگر این روش در دسترس نباشد،استفاده از درمان ترومبولیتیک پیشنهاد می شود.
    پیش آگهی
    پی آمد بیماری بسته به وسعت و حجم بافت آسیب دیده متفاوت است.پی آمد بیماری در صورت آسیب به سیستم هدایت الکتریکی قلب (سیستم الکتریکی که انقباض قلب را کنترل می کنند) وخیم خواهد بود.
    تقریباًیک سوم موارد منجر به مرگ می شود.اگر بیمار 2 ساعت پس از حمله زنده بماند،احتمال زنده ماندن زیاد است،ولی ممکن است با عوارض همراه باشد.
    بیماران بدون عارضه ممکن است کامل خوب شوند؛حملات قلبی لزوماً فرد را زمین گیر نمی کند.معمولاً فرد به تدریج فعالیتهای طبیعی و روزمره،از جمله فعالیت جنسی را بدست می آورد.
    عوارض 
    آریتمی ها مثل تاکی کاردی بطنی،فیبریلاسیون بطنی، بلاک قلبی • نارسایی احتقانی قلب
    • شوک کاردیوژنیک
    • گسترش انفارکتوس:گسترش مقدار بافت قلبی آسیب دیده
    • پریکاردیت(التهاب پرده اطراف قلب)
    • آمبولی ریوی(لخته خون در ریه ها)
    • عوارض درمان (برای مثال،داروهای ترومبولیتیک شانس خونریزی را زیاد می کنند.)
  • پیشگیری 
    برای پیشگیری از حمله قلبی
    • فشار خونتان را کنترل کنید
    • سطح کلسترول تام را کنترل کنید.جهت کنترل سطح کلسترول ،پزشکتان ممکن است دارویی از خانواده استاتین ها تجویز کند(آتورواستاتین،سیمواستاتین).
    • اگر سیگاری هستید سیگار را ترک کنید.
    • غذای کم چربی حاوی میوه و سبزیجات فراوان و فاقد روغن حیوانی مصرف کنید.
    • بیماری قند را کنترل کنید.
    • اگر چاق هستید وزنتان را کم کنید.
    • روزانه یا چند بار در هفته پیاده روی یا سایر ورزشهایی که کارآیی قلب را بهبود می بخشد انجام دهید.(ابتدا با پزشک خود مشورت کنید.)
    اگر دارای یک یا چند فاکتورخطر بیماریهای قلبی هستید ،با پزشکتان در مورد تجویز آسپرین برای پیشگیری از حمله قلبی تماس بگیرید.
    بعد از یک حمله قلبی ، پیگیری بیمار برای کاهش خطر بروز یک حمله دیگر ضروری است.اغلب یک برنامه بازتوانی قلبی برای بازگشت به زندگی روزمره توصیه می شود.برنامه ورزش،تغذیه، و داروها را مطابق تجویز پزشکتان ادامه دهید.

    دیابت یکی از عوامل سکته قلبی

    دیابت یک عامل خطر مهم و بزرگ برای بیماری ‌های قلبی و سکته است. حدود 65 درصد افرادی که دیابت دارند به علت انواع مختلفی از بیماری‌های قلبی عروقی می‌ میرند.
    متن کل خبر : دیابت یک عامل خطر مهم و بزرگ برای بیماری ‌های قلبی و سکته است. حدود 65 درصد افرادی که دیابت دارند به علت انواع مختلفی از بیماری‌های قلبی عروقی می‌ میرند. به ویژه زنان دیابتی خطر بالایی برای مردن از بیماری‌های قلبی-عروقی و سکته ی قلبی دارند.
    حدود 150 میلیون نفر در جهان و 3 میلیون نفر در ایران به بیماری دیابت مبتلا هستند. مطالعه‌ای در شهر بوشهر که توسط دکتر نبی ‌پور و همکارانش انجام گرفت نشان داد که 9/12درصد از زنان بوشهری دیابت دارند.
    آن نوع دیابتی که به طور شایع در بزرگسالان وجود دارد، دیابت نوع 2 است. در دیابت نوع 2، لوزالمعده انسولین تولید می ‌کند، اما بدن نمی ‌تواند به طور مناسب از آن استفاده کند و به تدریج توانایی تولید آن را از دست می ‌دهد.
    دیابت نوع 2 یک بیماری جدی است که علاوه بر افزایش خطر بیماری‌های قلبی، باعث نارسایی کلیه، کوری چشم و قطع اندام تحتانی در بزرگسالان می شود.
    دیابت همچنین می‌ تواند منجر به آسیب اعصاب و ایجاد اختلال در مبارزه با عفونت شود.
    خطر دیابت نوع 2 بعد از 45 سالگی افزایش می‌ یابد. اگر اضافه وزن دارید، به ویژه اگر افزایش وزن شما بیشتر در ناحیه ی قسمت میانی بدن است به احتمال زیاد، در معرض ابتلا به این بیماری هستید.
    عوامل خطر دیگر شامل نداشتن تحرک بدنی و سابقه ی خانوادگی دیابت است. زنانی که طی حاملگی دیابت داشته‌اند (دیابت حاملگی) یا نوزادانی که با وزن بیش از 4 کیلوگرم متولد شده اند، در معرض خطر بالای ابتلا به دیابت نوع 2هستند.
    علایم دیابت ممکن است شامل خستگی، تهوع، تکرر ادرار، تشنگی غیر معمول، کاهش وزن، تاری دید، عفونت‌های مکرر و تاخیر در بهبود زخم‌های بدن باشد.
    دیابت نوع 2 به تدریج پیشرفت می ‌کند و گاهی اوقات هیچ علامتی ندارد. حتی اگر هیچ علامتی از دیابت ندارید، در صورتی که اضافه وزن و هر یک از عوامل خطر دیابت نوع 2 را دارید، از پزشک خود بخواهید تا برای شما آزمایش قند خون بنویسد.
    اگر شما دیابت دارید، کنترل سطح قند خون به پیشگیری از مشکلات احتمالی کمک می ‌کند. به علت این که دیابت با بیماری‌های قلبی مرتبط است، کنترل و ارزیابی دیابت بایستی شامل کنترل یک سری عوامل معین باشد.
    کسانی که دیابت دارند، باید فشار خون و کلسترول خود را پایین‌تر از سطح توصیه شده‌ نگه دارند. نکشیدن سیگار، داشتن تحرک بدنی و مصرف روزانه ی آسپرین (در صورت توصیه ی پزشک) برای پیشگیری از بیماری‌های قلبی مهم هستند.
    برخی از افراد دیابت ندارند، اما در معرض خطر زیادی برای ابتلا به این بیماری هستند. این افراد "مستعد دیابت" هستند. در این افراد سطوح قند خون بیشتر از میزان طبیعی است، اما هنوز وارد محدوده ی دیابت نشده است.
    تحقیقات جدید نشان داده‌اند که بسیاری از افراد مستعد دیابت می ‌توانند با ایجاد تغییر در رژیم غذایی و فعالیت بدنی از ایجاد دیابت پیشگیری کنند یا آن را به تأخیر اندازند.
    احتمال سکته ی قلبی یا مغزی در افراد دیابتی 50 درصد بیشتر از کسانی است که قند خون طبیعی دارند. بنابراین بایستی توجه زیادی به کنترل یا پیشگیری فشار خون، کلسترول خون و دیگر عوامل خطر بیماری‌ های قلبی داشته باشند.

    کنترل دیابت در سه گام:

    اگر دیابت دارید، برداشتن سه گام ضروری به شما کمک می‌ کند تا آن را بهتر کنترل کنید:

    گام اول: انجام آزمایش A1C

    این آزمایش می‌تواند نشان دهد که در سه ماه گذشته به طور متوسط چه قدر موفق به کنترل قند خون خود شده‌اید. مطلوب آن است که مقدار این آزمایش کمتر از 7 باشد. حداقل هر شش ماه یک بار این آزمایش را انجام دهید.

    گام دوم: فشار خون

    توجه داشته باشید که هر چه قدر فشار خونتان بالاتر باشد، قلب برای پمپاژ خون به داخل عروق به تقلای بیشتری نیاز دارد. بهتر است هر بار که به پزشک مراجعه می ‌کنید، از او بخواهید تا فشار شما را اندازه‌گیری کند. سعی کنید فشارخون‌تان را کمتر از 13 بر روی 8 نگه دارید.

    گام سوم: کلسترول

    کنترل کلسترول بد یا LDL که باعث انسداد عروق شما می ‌شود. حداقل سالی یک بار آن را اندازه بگیرید و سعی کنید آن را کمتر از 100نگه دارید.
    برای کاهش کلسترول و فشار خون می‌توانید:
  • به فعالیت فیزیکی روزانه بپردازید.
  • میزان نمک ، چربی و کلسترول خصوصاً چربی اشباع شده غذایتان را تا حد امکان کاهش دهید.
  • غذاهای فیبردار بیشتری بخورید؛ مثل میوه ، سبزیجات ، حبوبات ، نان و غلات سبوس دار(مثل سنگک و بربری).
  • وزن خود را کنترل کنید.
  • اگر سیگاری هستید، سیگار را ترک کنید.
  • داروهای خود را به طور مرتب مصرف کنید.
  • از پزشک خود بخواهید تا در صورت نیاز برای شما آسپرین تجویز کند.
  • برای کنترل دیابت خود از دیگران هم کمک بخواهید.

    پیشگیری از دیابت

    اگر قند خون شما بیشتر از حد طبیعی است، بیشتر احتمال دارد که به دیابت نوع 2مبتلا شوید. اما می ‌توانید کارهایی انجام دهید که سلامتی ‌تان را بهبود ببخشید و شروع دیابت را به تأخیر بیندازید یا از آن پیشگیری کنید.
    مطالعه ی اخیر نشان داده است که بسیاری افراد مستعد دیابت که اضافه وزن دارند، به طور قابل توجهی می ‌توانند خطر پیشرفت بیماری دیابت را با داشتن رژیم غذایی مناسب(کم ‌چربی و کم انرژی) و انجام فعالیت‌ بدنی (حداقل 5 روز در هفته و هر بار 30 دقیقه) کاهش دهند.

    نتایج تعدادی تحقیق:

    به طور کلی افرادی که با استفاده از رژیم لاغری و افزایش تحرک بدنی (معمولاً پیاده روی سریع) حدود 5 تا 7 درصد کاهش وزن (7-5 کیلوگرم) پیدا می ‌کنند، خطر بیماری دیابت تا سه سال آینده در آنها 58 درصد کاهش می ‌یابد.
    در افراد بالای 60 سال این تغییرات در شیوه ی زندگی خطر پیشرفت بیماری دیابت را حدود 71 درصد کاهش می‌‌دهد.
    افرادی که داروهای دیابت (متفورمین) مصرف می ‌کنند، خطر پیشرفت بیماری را تا 31 درصد کاهش می‌ دهند. این یافته‌ها مشخص می ‌کند که شما می ‌توانید اقداماتی انجام دهید که از دیابت پیش گیری کنید یا آن را به تأخیر بیندازید.

    ضعف قلب (نارسایی قلب، Heart Failure)

    این بیماری جدا بد و آزار دهنده و ناتوان کننده میباشد.اعتدال روح بسته به یک جزء حرارت و یک جزء برودت و یک جزء یبوست و یک جزء رطوبت است ، بنا براین اگر در یکی از این اجزاء کمی یا افزونی پیدا شود از کار خودش باز میماند و قلب را ناتوان میکند. به هر حال این بیماری ناشی از غلبه یکی از اخلاط چهار گانه (صفرا ، سودا ، بلغم ، خون) است که در هر نوع باید مزاج را به تعادل رساند. گاهی سبب بیرونی دارد ناراحتی های فکری و روانی و گاهی از ضعف خود قلب است
    علائم بیماری : سکته های قلبی (خفیف یا قوی)و ناراحتی های قلبی که مربوط به نارسایی قلب میشوند

    خفقان قلب ( Asphyxiation ، Suffocation )

    این بیماری به علت امتلاء رگهای قلب از خون پیدا میشود و نیز ممکن است از زیادی رطوبت پرده ای که قلب را در بر میگیرد باشد و گاهی از چیرگی حرارت صفرایی و گاهی نیز از بخار هایی است که بسوی قلب میروند. و در بعضی اوقات ممکن است سبب چیرگی خون در مزاج باشد و علامتش همان علامات عمومی غلبه خون است و سرخی چهره بیمار ، شدت یافتن تپش سرخ رگها و نفس نفس زدن بیمار است

    علائم بیماری : نگرانی واسترس بی مورد، تب

    منابع :

    قلب چیست و چگونه کار می کند؟ http://rtp.ir
    غذاهای مفید و مضر برای قلب http://drkhorsandi.parsiblog.com
    قلب http://daneshnameh.roshd.ir
    علتها و علایم گرفتگی رگهای قلب http://www.parsiteb.com
    دیابت یکی از عوامل سکته قلبی http://www.parsiteb.com 
    بوی سیر برای قلب مفید است http://www.parsiteb.com 
    سکته قلبی ( MI ) http://irancliniconline.com
    میوه های مفید برای قلب http://www.parsiteb.com 
    لبنیات http://www.parsiteb.com
    ضربان قلب http://daneshnameh.roshd.ir 
    ضعف قلب (نارسایی قلب، Heart Failure) http://www.parsiteb.com 
    خفقان قلب ( Asphyxiation ، Suffocation ) http://www.parsiteb.com

  • arman shiri