مطالب علمی

این بلاگ را برای مطالب علمی مورد استفاده شما قرار دادیم

مطالب علمی

این بلاگ را برای مطالب علمی مورد استفاده شما قرار دادیم

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
بایگانی
روزی بهلول در گورستان نشسته بود . هارون برای رفتن به شکارگاه از آنجا می گذشت (هارون آن زمان خلیفه بود)او وقتی به بهلول رسید ، پرسید: آیا میتوانی از روز قیامت و سئوال جواب آن دنیا چیزی بگوئی؟

 


بهلول گفت : بله میتوانم ، دستور بده آتشی روشن کنند . یک سپر آهنی هم روی آن بگذارند ، تا خوب داغ شود .

هارون دستور داد ، آتشی روشن کردند . یک سپر آهنی هم روی آن گذاشتند . هنگامی که سپر داغ شد بهلول گفت : من با پای برهنه روی این سپر می ایستم نام خود را می گویم همچنین نام چیزی را که پوشیده ام و خورده ام ، و بعد از من تو باید این کار را انجام دهی .

هارون قبول کرد، بهلول روی سپر ایستاد و گفت«بهلول ، خرقه ، نان جو و سرکه، بعد پائین آمد »

نوبت به هارون رسید . اوخواست نام خود را بگوید ، اما نام او به اندازه ای طولانی بود که پایش سوخت .

 بهلول گفت : ای هارون ، سئوال و جواب قیامت هم به همین شکل است ،آنان که با قناعت زندگی کرده اند راحت هستند. اما کسانی که در مال دنیا گم شده اند گرفتار میشوند .

arman shiri

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی